خلاصة:
هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین توانمندسازی کارکنان و اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز می باشد. بنابراین می توان اظهار نمود که این تحقیق از نوع کاربردی بوده و باتوجه به وجود متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش و بررسی تاثیرات آنها بر هم، روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق شامل ۱۱۹۵۱نفر از کلیه کارکنان ادارات دولتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز می باشد. حجم نمونه در تحقیق حاضر بر اساس فرمول کوکران و در سطح خطای ۰.۰۵برابر ۳۸۴نفر محاسبه گردیده است. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر در پنج بعد: احساس شایستگی در شغل، احساس داشتن حق انتخاب، احساس ارزشمندی، احساس معنی داری و احساس امنیت می باشد. همچنین سوالات پرسشنامه ی اقتصاد مقاومتی بر اساس مولفه های ذکرشده در بیانات مقام معظم رهبری تدوین شده است. با توجه به یافته های تحقیق مشاهده شده که بین توانمندسازی منابع انسانی و تحقق اقتصاد مقاومتی رابطه ای معنی دار و مستقیم به میزان ۰.۵۸۳وجود دارد.
ملخص الجهاز:
چنین بنظر می رسد یکی از مهمترین راهکار دائمی ارائه شده برای حذف این معضل اقتصاد مقاومتی است که از سوی مقام معظم رهبری جهت برون رفت از زیر بار وابستگی و تحریم های غیرانسانی غربی ها ارائه شده است، اقتصادی که بر اساس آموزه های دینی یا اقتصاد اسلامی، عدالت، گردش سالم اقتصادی، اعتدال در مصرف، ممنوعیت انحصار و تمرکز ثروت و بر پایه ی کار و تولید ملی باشد.
بررسی رابطه بین توانمندسازی منابع انسانی با اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز.
بین توانمندسازی منابع انسانی و اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه معناداری وجود دارد.
بین احساس شایستگی و اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه معناداری وجود دارد.
3. بین احساس موثر بودن و اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه معناداری وجود دارد.
4. بین احساس ارزشمندی و اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه معناداری وجود دارد.
5. بین احساس امنیت و اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رابطه معناداری وجود دارد.
الگوی توانمند سازی رابینز و همکاران بر اساس بررسی های به عمل آمده توسط رابینز و همکاران، ارائه چارچوبی منسجم و یکپارچه برای روشن کردن نقش متغیرهای موضوعی ، محیطی ، شناختی و رفتاری در فرایند توانمندسازی مهم است، در این فرآیند، روابط بین بافت سازمانی و عناصر محیط کاری ( ساختار، منابع انسانی ، اعمال مدیریت ) مؤثر است (رابینز و همکارن ، ۲۰۰۲).