خلاصة:
این مقاله با بکارگیری مباحث زبانشناسی جدید که در سالهای اخیر، زمینه درک و فهم نوینی در تحلیل متون ادبی فراهم ساخته است و اخیرا در تفسیر و فهم آیات قرآن کریم نیز کاربردی شایان یافته است، میزان پیوستگی دو سوره مبارکه «الضحی» و «الشرح» را تحلیل و بررسی نموده است. مقاله درصدد پاسخگویی به این پرسش است که انسجام متنی دو سوره تا چه میزان است و این باور برخی از مفسران که دو سوره را یک سوره دانستهاند، تا چه حدی موجه و قابل دفاع است؟ روش مطالعه تحلیلی- توصیفی، با کاربست زبانشناسی نوین و مبتنی بر سه فرانقش زبانی اندیشگانی (تجربی) بینافردی و متنی در نظریه زبانشناسی نقشگرای هلیدی است. دستاورد این مطالعه گویای آن است که وحدت و یکپارچگی موجود در دو سوره که پی در پی و با بیانی دلجویانه به نعمتهای مادی و معنوی و الطاف الهی نازل شده بر پیامبر اشاره دارد و ارجاعهای برونمتنی همگون به وضوح یکپارچه بودن متن هر دو سوره را ثابت میکند و موید نظر بسیاری از مفسران است که دو سوره «الضحی و الشرح» را یک سوره دانستهاند.
Using theories from modern linguistics that in recent years have paved the ground for novel insights into analyzing literary texts, which have recently found much application in comprehending and interpreting Qur’anic ayahs, the present paper analyzed the degree of textual coherence in surahs Ad-Dhuha and Ash-Sharh. Additionally, this analytical-descriptive study employed the three ideational, interpersonal, and textual metafunctions in Halliday's functionalist theory in order to find an answer to the question of the extent of tenability of the view held by some exegetes regarding the sameness of these two surahs. The findings show that the unity and integrity of the two surahs, which successively and with a consoling tone refer to the material and spiritual blessings as well as the divine grace bestowed on the Prophet, together with the integrated extra-textual references clearly indicate the unity of the texts of both surahs and confirms the opinion of many exegetes who have considered the two surahs of Ad-Dhuha and Ash-Sharh, as one surah.
ملخص الجهاز:
دستاورد اين مطالعه گوياي آن است که وحدت و يکپارچگي موجود در دو سوره که پي در پي و با بياني دلجويانه به نعمت هاي مادي و معنوي و الطاف الهي نازل شده بر پيامبر اشاره دارد و ارجاع هاي برون متني همگون به وضوح يکپارچه بودن متن هر دو سوره را ثابت ميکند و مؤيد نظر بسياري از مفسران است که دو سوره «الضحي و الشرح » را يک سوره دانسته اند.
- همچنين نساء نبيفر (١٣٩٣) سوره هاي «تکاثر»، «تکوير»، «عاديات »، «قارعه »، «نازعات »، «نبأ» و «عبس » را از منظر فرانقش انديشگاني دستور نقش گراي نظام مند هليدي بررسي کرد و چنين نتيجه گرفت که در اين سوره ها، فرايند مادي بيشترين کاربرد را داشته است .
- مريم عزيزخاني و همکارانش (١٣٩٦) درباره سوره «الشرح » و تحليل زبانشناختي آن مطالعاتي انجام دادند و کليه جملات سوره را، در سه فرانقش هاليدي به صورت جداگانه بررسي کردند در فرانقش تجربي، مشخص شد که فرايند مادي بيشترين بسامد را به خود اختصاص داده است که اين بسامد، با فضاي سوره هماهنگ است ؛ در فرانقش بينافردي، وجه اخباري و زمان ماضي برجسته شده اندکه نزول نعمتهاي الهي را تاييد و هر گونه شک را ناممکن مي کنند.
» (هليدي و متيسن ، ٢٠٠٤: ١٩٧) براي اين فرايند نيز ميتوان جدولي به شرح زير بيان کرد: جدول شماره ٢ (به تصویر صفحه مراجعه شود) ٣-١-١-٣ فرايند رابطه اي ٣: فرايند رابطه اي «فرايندي است که بر چگونه بودن چيزي يا کسي دلالت دارد؛ مانند افعال بودن ، شدن ، گشتن و...