خلاصة:
ادبیات داستانی اقلیمی به داستانهایی اطلاق میشود که در آنها جغرافیای طبیعی و عناصر و ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی اقلیم، نقش مهمی در ساختار و روایت داستان دارد. جریان ادبیات داستانی اقلیمی به صورت جدی از دهة 30 در ایران آغاز شد و به حوزههای اقلیمی جنوب، غرب، شرق، آذربایجان و شمال تقسیم میشود. بیژن نجدی از جمله نویسندگان خطه شمال است که ماجرای غالب داستانهایش در فضای اقلیم شمال رخ میدهد و عناصر مختلف طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این اقلیم در آنها بازتاب یافته است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی تأثیر عناصر اقلیمی شمال در داستانهای نجدی است و یافتههای پژوهش ناظر بر این است که نجدی کنشی آگاهانه با عناصر اقلیمی پیرامون خود دارد و این عناصر جزء مهمی از صور خیال و ساختمایه داستانهای او به حساب میآیند. طبیعت بومی شمال در داستانهای نجدی نقش مهمی در روایت و فضاسازی داستان، عینیت بخشیدن به ذهنیت شخصیتها و بازنمایی اجتماعی و سیاسی جامعه و تبعات آن دارد و حوادث و ماجراهای داستان در هماهنگی و پیوند با محیط جغرافیای طبیعی شکل گرفته است.
local color fiction includes stories in which the natural geography and the cultural, social, political and historical elements and characteristics of the climate play an important role in the structure and narration of the story. the flow of local color fiction literature began in earnest in the 30s in iran and is divided into climatic regions of the south, west, east, azerbaijan and north. bijan najdi is one of the writers of the northern region whose stories mostly take place in the northern climate and the various natural, cultural, social and political elements of this climate are reflected in them. the purpose of this article is to investigate how the climatic elements of the north influence najdi's stories and the research findings show that najdi has a conscious interaction with the climatic elements around him and these elements are an important part of the main structure and atmosphere of the narrative of his stories. the indigenous nature of the north plays an important role in the narration and atmosphere, objectification of the mentality of the characters and the social and political representation of the society and its consequences in najdi's storiesand the events and adventures of the story are formed in harmony with the natural geographical environment.
ملخص الجهاز:
تحليل ويژگيها و عناصر اقليمي در داستانهاي بيژن نجدي ١ * محمد محمودي چکيده ادبيات داستاني اقليمي به داستانهايي اطلاق ميشود که در آنها جغرافياي طبيعي و عناصر و ويژگيهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و تاريخي اقليم ، نقش مهمـي در ساختار و روايت داستان دارد.
هـدف اين مقاله ، بررسي چگونگي تأثير عناصر اقليمي شمال در داستانهاي نجـدي اسـت و يافته هاي پژوهش ناظر بر اين است که نجدي کنشي آگاهانـه بـا عناصـر اقليمـي پيرامون خود دارد و اين عناصر جزء مهمي از صور خيال و ساخت مايه داستانهـاي او به حساب ميآيند.
طبيعت بومي شمال در داستانهاي نجـدي نقـش مهمـي در روايت و فضاسازي داستان، عينيت بخشيدن بـه ذهنيـت شخصـيت هـا و بازنمـايي اجتماعي و سياسـي جامعـه و تبعـات آن دارد و حـوادث و ماجراهـاي داسـتان در هماهنگي و پيوند با محيط جغرافياي طبيعي شکل گرفته است .
بنـابراين ، در تعريـف داسـتان اقليمـي مـيتـوان گفت : داستاني است دربارة يک منطقۀ جغرافيايي خاص که عناصر فرهنگـي از قبيـل آداب و سنت ها، نوع معماري، پوشش ، ويژگيهاي زباني، و نيز خصيصه هاي اقتصادي، اجتمـاعي، تاريخي و سياسي آن منطقه و اقليم را بازنمايي ميکند.
بارندگي فراوان، رطوبت بالا و هواي مه آلود، پوشش گيـاهي متنـوع و جنگـل هـاي انبوه، دريا و تالابها و شاليزارها، معماري خاص خانه ها، زندگي ماهيگيران و روسـتائيان کشاورز و بازتاب حوادث تاريخي همچون نهضت جنگل از جملـه موضـوعاتي اسـت کـه دست مايۀ داستانهاي اين اقليم قرار گرفته است .
داستان «گياهي در قرنطينـه »نجـدي روايتـي از ايـن نـوع تقابـل اسـت کـه در زمينه اي اقليمي و بستر دو مفهوم روستا (دهکده) و شهر و عناصر و باورهاي مربـوط بـه اين دو بازنمايي شده است .