خلاصة:
استفاده از اهرمهای فکری در کنار فشارهای فیزیکی، ازجمله ابزارهای استعمارگران برای کنترل سلطهشدگان بوده است تا علاوه بر اقناع و همراهی اختیاری و رضایتمندانه سلطهشدگان، توجیه مناسبی در مقابل پرسشگری وجدانهای بیدار و قضاوتهای عادلانه داشته باشند. این اهرمهای فکری، بیشتر در قالب نظریههای «جبریمحور» و «اکتسابمحور» به جوامع تزریق میشود تا با ذیحق نشان دادن سلطهگران، استفاده از این منافع را حق طبیعی یا اکتسابی آنها معرفی کند. این نظریات بر پایه مبانی انسانشناختیای پیریزی شدهاند که نظام امپریالیستی هیچ تمایلی به آشکار شدن آنها نداشته و بلکه برای جلوگیری از رسوایی، عامدانه سعی در پنهان نگهداشتن آن نیز داشته است. مؤلف این مقاله به دنبال یافتن مبانی انسانشناختی نظریات «اکتسابمحور» نظام امپریالیستی است. پررنگ بودن ابعاد «منمحوری» و «قوممحوری» ازجمله محورهای اساسی این نظریات است که «حقیقتیابی» و حتی «حقیقتسازی» را خصوصیت انحصاری «سلطهطلبان» قلمداد کرده و با نگاه «انسان درجه دومی» یا «غیرانسانی» به سلطهشدگان، سلطهگران را شایسته و بایسته رهبری و بهرهمندی از منافع و حتی معیار «سعادتمندی» ، «سعادتیابی» معرفی میکند.
ملخص الجهاز:
در گذشته ، استعمارگران هيچ ابايي از بيان اين حس زورگويانه خويش نداشتند و هر جا که امکان اعمال اين قدرت وجود داشت ، به بدترين شکل و ظالمانه ترين صورت ، آن را اعمال ميکردند و با جبري جلوه دادن اين تقسيم بندي، خود را انتخاب شدگان يک موجود برتر معرفي ميکردند که براي بهره مندي از منابع و منافع اين عالم و يا سلطه بر ساير موجودات ، برگزيده شده اند.
پيشينه تحقيق عمده کارهاي صورت گرفته در زمينه نظريه سلطه ، بيشتر در حوزه عملکرد و چگونگي تحقق و نهادينه کردن قدرت ، به صورت مشروع و نامشروع بر گروه هاي تحت سلطه بوده و بيشتر در رشته هايي مانند ۵۸ سياست و ارتباطات و جامعه شناسي و حتي جرم شناسي انعکاس داشته است که مباحث عام «نظام قدرت » در آن مطرح بوده و کمتر به مباني انسان شناختي آن عنايت داشته اند.
در اين ميان ، ميتوان نظريات توجيه کننده اين روند را به دو دسته «قوم محور» و «دگرمحور» تقسيم کرد که در قسم اول ، دليل شکل گيري نظام امپرياليستي، «براي جامعه خود» معرفي ميشود و در قسم دوم ، شعار «به خاطر جوامع ديگر» محور اصلي اين نظريات است .
قوم محور دسته اي از نظريات سلطه ، حفظ منافع جامعه خودي را دليلي براي تعدي به جوامع ديگر ميدانند و از ابعاد گوناگون ، سعي در موجه جلوه دادن اين عمل خود دارند.