ملخص الجهاز:
"همانطور که از اسم انواع داستان فوق مشخص است،داستان ادبی به مجموعه آثاری اطلاق میشودکه نویسنده تمام هم خود را مصروف طرح مسائل عمیق و پیچیده زندگی،خلق داستانی منسجم با اسکلتبندی پایدار،ایجاد ارتباط منطقی میان سازههای داستانی،استفاده درست و صحیح از واژگان،و خلق تصاویری بدیع از منظری خاص میکند.
ناشران اینگونه آثار هم،به سهم خود،بازار کتاب و گرایش و تمایلات خوانندهء آثار بازاری اطلاع کافی دارند،و میدانند داستان بازاری از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشد و چه نوع مضامینی در این قبیل آثار طرح گردد.
نویسندهء داستان بازاری،با علم بر این مسئله،هنگام خلق داستان خود، به قوانین زیر توجه دارد: «خلق یک شخصیت بسیار محبوب،دوستداشتنی و قابل اعتماد،که بتواند بر مشکلات و سختیهای پیش روی خود فایق آید.
خوانندهء داستان بازاری تنها میخواهد بداند چه اتفاق دیگری برای تنها شخصیت اصلی داستان قرار است روی دهد،و در پایان،سرنوشت او چیست،او البته به سرنوشت سایر شخصیتها نیز علاقهمند است؛اما بیشتر دوست دارد خود را در وجود شخصیت اصلی داستان بیابد،و از منظر و به حوادث داستانی نگاه کند، و عملا خود را در مصاف با حوادث ببیند.
لازم نیست او روحیه و حالات درونی تمام شخصیتهای داستانی را بیان کند، خواننده داستان بازاری دوست دارد همگام با شخصیت اصلی داستان پیش برود.
خواننده در همان ابتدا سؤالاتی دارد،که میخواهد بلافاصله،جواب آنها را پیدا کند:شخصیت اصلی داستان کیست؟چه خصوصیات اخلاقی دارد؟مرد است یا زن؟پادشان است یا برده؟داستان در کجا اتفاق میافتد؟ حوادث در چه دوره و زمانی روی میدهد؟ جالب این است که غالب خوانندگان حرفهای داستانهای بازاری،در انتخاب داستانهای مورد علاقهء خود،اشتباه نمیکنند."