ملخص الجهاز:
"او در محدودهای هفده صفحهای(صفحهء 5 تا 22)تاریخچهء نمایشنامههای منظوم را بسیار فشرده و اندکی ساده،بیان میکند و البته در این زمینه به معرفی چهارده نمایشنامهنویس نیز میپردازد که میتوانست برای استحکام بیشتر اثر؛کیفیت و چگونگی و چرایی، معرفی آنها را با ذکر علل،ارایه دهد که اینگونه نشده است که اگر نویسنده به هر دلیلی معرفی آنها را لازم میدانست،میتوانست در بخش نمایشنامههای مذهبی،به طور ضمنی به آنها بپردازد و از پرداخت فهرست گونهء آنها باتوجه به اشرافش پرهیز کند.
در تقابل با رویکرد ناظرزاده کرمانی که هدفش ظاهرا معرفی نمایشنامههای مذهبی و ارایهء حداقل دو نمونه از آن بوده است،کتاب«تئاتر و دین»از لحاظ ساختاری،توجهی به خود نمایشنامههای مذهبی ندارد و صرفا موضوع«تئاتر و دین»را به شیوهء نقد نظری مورد بررسی قرار میدهد و بر آن است که علاوه بر اشاره به بعضی رخدادهای عرصهء تئاتر،نه خود نمایشنامهء مذهبی و شاخصههایش را،بلکه نوع نگرش و تاثیر دیدگاههای فلسفی و مذهبی یا غیرمذهبی بعضی از نویسندگان نمایشنامهها را در آثارشان بررسی نماید که در جای خود کوشش قابل تقدیری است.
و اساسا شخصیتها،حادثه،فضا،زمان و مکان و پیرنگ ( plot )داستان نمایشنامههای مذهبی چه وجوه متمایزی دارند؟آیا درونمایهء اینگونه آثار بهطور مستقیم از کتابهای مقدس،احادیث و روایات گرفته میشوند یا هرگونه رهبانیت روشنگرانه،عارفانه و حقیقتجویانهای که در عرصههای اخلاق،رفتار و در نظام اجتماعی و انسانی بروز میکند،به چنین حوزهای تعلق دارد؟آیا ظرفیت همهء مذاهب برای نمایشنامه شدن و دراماتورژی یکسان است؟اگر یکسان نیست،پس چگونه است و این ظرفیتها کدامند؟ هرکدام از این پرسشها میتوانند ابزار و محک تحقیق،تفحص و پژوهش باشند و چندین«ساب تیتر»موضوعی را در بطن خود جای دهند و بررسی کنند."