خلاصة:
شاهنامه جلوهگاه فرهنگ و اندیشههای ایرانیان باستان است که در قالب عناصر متعددی از جمله اساطیر، حماسهها و داستانهای شاهان و پهلوانان بازتاب یافته است. این اندیشهها روایتگر برداشتهای جهان شناختی، ساختارهای اجتماعی، آیینها و نمونههای اخلاقی و رفتاری ایرانیان باستان است که با نام حکمت خسروانی شناخته میشود. مبنای حکمت خسروانی نور است و مظاهر این امر در شاهنامه با مؤلفههای پربسامد اهورایی چون خرد، آتش، فرّ، امشاسپندان و ایزدان و نیروهای تاریکی همچون اهریمن و دیوان که در تضاد با نور و روشنی اهورایی هستند، همراه با جنبههای تغزلی، عاشقانه و غنایی خود، بیانگر فلسفهی زندگی در حکمت ایران باستان است. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا مؤلفههای حکمت خسروانی را در شاهنامه بررسی کرده و نشان دادهایم بازتاب درخشان این مضامین هم پیوند با بنیانهای ریشهدار خود در شاهنامه، زمینهای برای بنیان اندیشههای تعالیگرایانه، ایجاد فضای باز فکری و جریان آن در بطن اجتماع و آثار و نیز بستری برای گفتگوی متنها در طول تاریخ فراهم آورده است. از این رو با شناخت این جریان، میتوان به خوانشی نظاممند از آثار ادبی، تاریخی و دینی ایرانیان دست یافت.
The Shahnameh embodies the culture and ideas of the ancient Iranians through numerous elements, including myths, epics, and stories of kings and heroes. These ideas narrate the cosmological perceptions, social structures, traditions and moral and behavioral examples of the ancient Iranians which is known as Khosravaniphilosophy. These profound thoughts have been formed in a philosophical way from various religions such as Manichaeism, Mithraismand most of all Zoroastrianism; The basis of Khosravi's wisdom is light And the manifestations of this issue in Shahnameh with high-frequency components such as wisdom, Light, Fire, Splendor (Farr), Angles (Emshaspandan), Goddess (Izadan) and dark forces like the Devil (Ahriman) and Demons (Divan) which are in contrast to the light and Ahuraian Lighting, along with its romantic and lyrical aspects, express the philosophy of life from the perspective of Khosravi wisdom.In this study, using the method of content analysis, components of Khosravani'sphilosophyhave examined in Shahnameh and shown that the brilliant reflection of these themes interrelated to its roots in Shahnamehhas provideda ground for establishing transcendental ideas, creating free thinking space with flowing it to the the heart of society and literary works, as well as a situation for the dialogue of texts throughout history.Therefore, by recognizing this trend, a systematicperception of Iranian literary, historical and religious works can be achieved.
ملخص الجهاز:
مبنـای حکمـت خسروانی نور است و مظاهر این امر در شاهنامه با مؤلفه های پربسامد اهورایی چون خـرد، آتش ، فرّ، امشاسپندان و ایزدان و نیروهای تاریکی همچون اهریمن و دیوان ، بیانگر فلسـفۀ زندگی در حکمت ایران باستان است .
یشت ها که حاوی سروده هایی در ستایش ایزدان باستانی است ، بیش از هر بخش دیگر این مجموعه ، در شناخت اندیشـه و حکمـت ایرانی موثر است ؛ اما کهن ترین اثر از دین آریایی ها، الواح سوگندنامه های میتانی اسـت کـه نشان می دهد هندی ها و ایرانیان پیش از سرازیر شدن به هند و ایران دینی داشته انـد کـه در کهن ترین بخش وداها و به ویژه در سوگندنامه های میتانی ذکـر شـده اسـت (بهـار، ١٣٨٨: ١٣٦).
بنابراین پرستش آتش پیش از ظهور زردشت در میان ایرانیان معمول بوده و فردوسـی نیز رسـم پرسـتش آتـش را بـه هوشـنگ انتسـاب مـی دهـد کـه یـادآور آتـش ورجاونـد مزداپرستی است و آغاز جشن سده را مربوط به پیدایش آتش نخستین می داند: فروغی پدید آمد از هر دو سنگ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ جهـان دار پـیش جهـان آفـرین نیایش همی کرد و خواند آفرین که او را فروغی چنین هدیـه داد همــین آتــش آنگــاه قبلــه نهــاد (١٩٦٠، ١/ ٣٤) به این ترتیب آتش یکی دیگر از عناصر نور و روشنایی اهورایی است کـه در تضـاد بـا آفات و پلیدی هاست .