ملخص الجهاز:
"البته هرکس سلیقهء خودش را دارد،اما کمی عجیب نیست که تاریخنگار ما هدیهء تهران را به فریدون رهنما،فردین را به محمد رضا اصلانی،نیکی کریمی را به آربی و آوانسیان و مجید محسنی را به کامران شیردل ترجیح میدهد؟فهرستی از مباحث جا افتاده در تاریخ سیاسی سینمای ایران،میتواند عمق بیخبری نویسنده و فاصلهء بعید کتاباش از موضوع را نشان دهد: 1-در کتاب نامی از فریدون رهنما برده نشده است و حتی یک سطر دربارهء سیاوش در تخت جمشید و پسر ایران از مادرش بیاطلاع است به چشم نمیخورد.
حتی اشارهای به نویسندگان و شاعرانی چون سعید نفیسی،نیما یوشیج و ساعدی(که نقد فیلم هم نوشتهاند)و محمد تقی بهار(که در ستایش سینما سروده است)،نشده است و در عوض،دوبار به سفر خانم فائقهء آتشین و همسر فیلمسازشان به آمریکا و کانادا برای اجرای کنسرت(لابد به عنوان حادثهای مهم در تاریخ سیاسی سینمای ایران!)اشاره شده و چند بار تأکید شده است که خانهء دوست کجاست؟ در اوج جنگ ساخته شد و پس از پایان آن به نمایش عمومی درآمد.
اگر نویسنده کمی از انشانویسی دست برمیداشت،به راحتی به یاد میآورد که همین آقای کیارستمی،یکی از مهمترین فیلمهای سیاسی تاریخ سینمای ایران را با نام ققضیهء شکل اول،شکل دوم(1358)ساخته است و بهتر است در کتاب به فیلمی چنین مهم و منطبق با عنوان کتاب پرداخته شود.
به دلیل همین فراموشی و سطحینگریست که کتابخوان و فیلم بین این ساهای،به عنوان محقق بالقوهء سالهای بعد،تاریخنویسی را چیزی در حد انشانویسی دربارهء هنرپیشههای سینما(لزوما فردین،ملک مطیعی، محسنی،بیک ایمانوردی و بهروز وثوقی)بداند و اصلا فراموش کند که چشمه و بن بست و شطرنج باد هم در این سینما ساخته شده است و اهمیت این نوع فیلمها در تاریخ سیاسی سینمای ایران بیش از عروس فراری و ورپریده است."