خلاصة:
آنچه که واضح است مجازات جرایم عمدی، قصاص است،اینک شایسته می نماید به مباحثی
که پیرامون این نظریه قابل طرح است توجه ویژه گردد. مباحثی مانند تخییری یا تعیینی
بودن حق قصاص که در جرایم عمدی بر ضد تمامیت جسمانی، ولی دم یا قربانی جرم -
حسب مورد حق قصاص دارند. در مواردی امکان دارد ولی دم یا مجنی علیه به دلایلی -
خواستار قصاص نباشد، مثل اینکه ولی دم به جهت این که سرپرست او از دست رفته، بیشتر
نیازمند سرمایه ای برای اداره زندگی خود باشد تا قصاص و یا کسی که دست یا پایش قطع
شده، نیازش به سرمایه ای برای اداره زندگی خود مهم تر از اعمال حق قصاص باشد. در
چنین مواقعی چه راهکاری پیش بینی شده است؟ آیاگزینه دیگری پیش روی آنان وجود دارد
یا این که چاره ای جز انتخاب قصاص یا گذشت از آن ندارند؟ به دیگر بیان، آیا حق قصاص
برای ولی دم یا مجنی علیه،گزینه ای تعیینی است یا تخییری، و آنها می توانند در صورت
تمایل نداشتن به اجرای قصاص، گزینه دیگر را انتخاب کنند؟
ملخص الجهاز:
قصاص ـ اولياي دم ـ تعيين ـ تخيير مقدمه عکس العمل انسانها در برابر جرم قتل در همه ادوار تاريخ متناسب با سطح آگاهي، فرهنگ و رشد عقلاني آنها متفاوت و متغير بوده است ولي بنظر ميرسد مقابله به مثل اولين عکس العمل باشد که به صورت طبيعي مورد توجه انسان واقع شده با اين تفاوت که اين مقابله هيچ حد و مرزي نداشته ، لذا در الواح دوازده گانه روم ودر مجموعه قوانين حمورابي و در شريعت حضرت موسي و عيسي قصاص وجود داشته و مورد قبول بوده است و در اسلام هم اصل قصاص با شرايطي مورد پذيرش قرار گرفته است در قرآن آيات زيادي وجود دارد که ناظر به اصل قصاص ميباشند البته اين آيات دو دسته هستند که دسته اول به اصل مقابله به مثل به صورت کلي دلالت دارند و دسته دوم آياتي که مستقلا به خود مسئله قصاص مربوط ميشود.
روايت صحيحه عبدالله بن سنان و موثقه ابن بکير از امام صادق (ع ) درباره توبه مومني که مومن ديگري را مي کشد، فرمود: اگر مومن را بخاطر ايمانش کشته باشد، راه توبه به رويش باز نيست و چنان چه در اثر خشم يا جهتي ديگر از امور دنيايي مرتکب قتل او شده باشد توبه اش به اين است که مورد قصاص قرار گيرد و اگر اولياي مقتول به کار او آگاه نيستند، آن ها را از عملش مطلع کند، در صورتي که او را عفو نموده و قصاص نکردند، به آنها ديه بپردازد، يک برده آزاد کند، دوماه پي در پي روزه بگيرد و شصت مسکين را اطعام کند.