خلاصة:
در آیة شریفة﴿...فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه...﴾(نساء، 11 )، یقینا کلمة «ولد» شامل نوه ها و
نسلهای پایینتر میّت نیز میشود، زیرا اگر تنها به معنی فرزند باشد، لازم میآید با نبود
فرزند، تمامی ارث به والدین برسد، ولی چنین نیست. البته از تفاوت مفهوم«ولد» با «ابن»
استفاده میشود: اوّلا با وجود فرزند میّت، دیگر هیچ ارثی به فرزندان همان فرزند نمیرسد.
ثانیا ملاک در تقسیم ارث، فرزند بلاواسطة میّت است. و امّا چرا با وجود فرزند، نوههای یتیم
میّت نیز از ارث محروم میگردند، محل نقد و بررسی است. زیرا قائممقامی، صفت بالقوة نوه
است که با مرگ واسطه، فعلیّت مییابد نه این که واسطه، این ویژگی را بر وی تفویض کند، تا
گفته شود: اگر در زمان مرگ میّت، واسطه زنده نباشد دیگر ارثی به وی تعلّق نمیگیرد تا به
قائممقامش انتقال یابد. از طرف دیگر، یک فرزند نمیتواند برای برادرزادهها و خواهرزادههای
یتیمش که وی میان آنان و میّت واسطه نبوده، حاجب گردد. نتایج حاصله نشان میدهد: لفظ
و استفادة از اصل قرابت به جای قاعدة حجب حرمانی در تعیین درجه، موجب » ولد « مشترک
گردیده که یک فرزند، نوههای یتیم میّت را نیز از ارث محروم کند. هدف این پژوهش، تبیین
این مفهوم در آیات ارث است.
ملخص الجهاز:
پس بايد مشخص گردد که کدامين اصل تنها به صورت ﴿فريضۀ من الله ﴾، تعيين گرديده و احدي حق اظهار نظر پيرامون آن را ندارد و کاربرد آن اصل در کجاست ؟ براي نمونه آيا افراد يک طبقه را دوباره مي توان بر اساس اصل قرابت به درجات مختلف ، تقسيم کرد؟ يا اين تقسيم بندي بر اساس قاعدة حجب حرماني است ؟ همچنين تفاوت اين دو قاعده در چيست ؟ زيرا در طبقه که بر اساس اصل قرابت و با تعيين خداوند حکيم ، مشخص مي گردد، با وجود حتي يک نفر از طبقۀ قبلي، هيچ ارثي به افراد طبقۀ بعدي نمي رسد، ولي به نظر مي رسد در درجه نبايد چنين باشد، يعني با وجود وارثي از يک درجه ، تمامي افراد درجۀ بعدي از ارث محروم گردند، بلکه بر اساس قاعدة حجب حرماني، وارثي از درجۀ اول (مانند فرزند) به دليل واسطه بودن ميان وارثاني از درجۀ دوم و ميت که در طول همديگرند، تنها مي تواند براي همان وارثان (فرزندان خودش ) حاجب گردد.
لذا همچنان که در تفاوت ميان طبقه و درجه بيان گرديد، اگر اصل تقدم خويش نزديک تر که توسط خداوند حکيم مشخص گرديده ، تنها در تقسيم وارثان به طبقات سه گانه به کاربر گرفته شوند و در درجه نيز بر اساس قاعدة حجب حرماني، وارثان واسطه ، تنها براي فرزندان خودشان ، حاجب و مانع باشند، در نتيجه بر اساس قاعدة قائم مقامي، به محض مرگ واسطه ، نوادگان يتيم در جايگاه واسطۀ خود قرار گرفته و به ميزان سهم آن جايگاه ، در ارث سهيم ميگردند.