خلاصة:
زمینه و هدف: مرور زمان، گذشت زمانی است که مانع طرح دعوا یا موجب سقوط دعوای عمومی است. قانونگذار در سال 1392، برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چهار نوع مرور زمان را در امور کیفری به رسمیت شناخت. با توجه به پذیرش قواعد جدید مرور زمان و نظر به اینکه «جرم کشفشده» یا «متهم شناساییشده» با گذشت زمان، غیرقابل تعقیب شده و حکم قطعی (علیه مجرم) نیز غیرقابل اجرا میشود، هدف این مقاله شناخت قلمروی مرور زمان و آثار آن بر رفتار پلیس است. بهویژه که مقررات مرور زمان، آمره است و امکان توافق بر خلاف آن وجود ندارد. روششناسی: در این نوشتار تلاش شده است که با استفاده از روش مطالعه اسنادی-کتابخانهای و جمعآوری یافتههای تحقیق با رویکرد توصیفی-تحلیلی، حیطه اختیارات و وظایف پلیس در حوزه مرور زمان کیفری مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد. یافتهها و نتایج: با در نظر گرفتن نتایج حاصل از این پژوهش، پیشنهاد میشود مأمور پلیس در زمان «قبول شکایت» و یا کارآگاهان در لحظه «تعقیب متهم»، به فاصله «وقوع جرم» تا «کشف جرم» توجه کنند. چنانچه به این مهم توجه نشود از ابتدا یک پرونده بدون نتیجه، تشکیل خواهد شد. همچنین مأموران پلیس و اینترپل در جلب مجرم، باید ابتدا به مهلت قانونی برای اجرای حکم، دقت کنند تا اقدامشان برای تأمین نظم، امنیت و عدالت، اقدامی مؤثر باشد.
Background and goal: Lapse of time is the passage of time which prohibits a lawsuit to be filed and avoids general claims to be ceased. In 2013, the legislator, for the first time after the victory of the Islamic republic of Iran, recognized four kinds of time lapse within criminal affairs. Given the acceptance of new rules pertaining to lapse of time, and the fact that "discovered crime" or "identified accused" is no longer prosecuted as time lapses, and the absolute warrant against him becomes null, the aim of this paper was to understand the realm of time lapse and its effects on police behaviors, especially that rules associated with time lapse are authoritative and there is no possibility to contradict it. Methodology: in this writing, it has been made to make use of library-document methods and to gather research data with a descriptive and analytical. Findings: considering the results of the study, it is suggested the police officer and detectives to pay attention to the interval between "occurrence of crime" to "discovery of crime" while "accepting lawsuit" and "prosecution" respectively.
ملخص الجهاز:
با توجه به پذيرش قواعد جديد مرور زمان و نظر به اينکه «جرم کشف شده» يا «متهم شناساييشده» با گذشت زمان، غيرقابل تعقيب شده و حکم قطعي (عليه مجرم) نيز غيرقابل اجرا مي شود، هدف اين مقاله شناخت قلمروي مرور زمان و آثار آن بر رفتار پليس است .
1- Gerhard werle ٢- «حدود» مجازاتهاي ثابت هستند؛ در حالي که «تعزيرات» کيفرهاي متغيري هستند که به نظر قاضي واگذار شدهاند (نوربها، ١٣٧٩: ٨٢) ٣- ماده ١٣٥ قانون مجازات جرايم نيروهاي مسلح مصوب ١٣٨٢ ٤- ماده ٦٢٤ قانون آيين دادرسي کيفري جديد ٥- بند ٢ ماده ٢٥ قانون نظارت بر رفتار قضات: چنانچه موضوع پرونده انتظامي قاضي مشمول مرور زمان شود، تعقيب انتظامي وي متوقف مي شود.
هرگاه اجراي مجازات، ١- برابر ماده ١١٢ قانون مجازات اسلامي مصوب ١٣٩٢، قطع مرور زمان مطلق است و نسبت به کليه شرکا و معاونان اعم از آن که تعقيب شده يا نشده باشند، اعمال ميشود هر چند تعقيب فقط درباره يکي از آنها شروع شده باشد.
مرور زمان صدور حکم مبدأ: از تاريخ آخرين اقدام تعقيبي و يا تحقيقي در پرونده مدت: ٣ تا ١٥ سال شمسي، به تفکيک مندرج در جدول شماره يک اثر مرور زمان: تعقيب متهم موقوف شده و امکان صدور حکم عليه وي وجود ندارد.
همچنين اعمال ساير انواع مرور زمان (تعقيب ، صدور حکم و اجراي مجازات)، با توجه به افزايش مدت مرور زمان (از حداکثر ١٠ سال در قانون سابق به حداکثر ١٥ و يا ٢٠ سال در قانون جديد)، به ضرر متهم و يا مجرم است ؛ اما با اين وصف ، ماده ١١ ق.