خلاصة:
زمینه و هدف: مراجعه به ادبیات پژوهشی پیرامون رابطه میان حاشیهنشینی و جرم، نشاندهنده همپیوندی میان آنها میباشد. با این حال جای این پرسش همچنان باقی است که چرا برخی از مناطق حاشیهنشین از میزان بالاتری از ارتکاب جرم رنج میبرند؟ هدف این مقاله، پاسخ دادن به این پرسش، از خلال بررسی دو منطقه حاشیهنشین شهر مشهد، خواجه ربیع (دارای میزان بالای جرایم) و گلشهر ( دارای میزان پایینتر جرایم) میباشد.
روش شناسی: این پژوهش در ابتدا با استفاده از روش تحلیل ساختاری به مقایسه دو منطقه حاشیهنشین گلشهر و خواجه ربیع در مشهد پرداخت و سپس با استفاده از روش کیفی و راهبرد مطالعه موردی جمعی به بررسی ژرفانگر علل کمتر بودن میزان جرایم در منطقه گلشهر اقدام نمود.
یافتهها و نتیجهگیری: یافتههای حاصل از تحلیل ساختاری دو منطقه نشان میداد که بیسازمانی اجتماعی نمیتواند پاسخگوی تفاوت میزان جرایم دو منطقه باشد. همچنین نتایج روش کیفی نشان داد که مهمترین دلیل کاهش جرم در گلشهر نسبت به خواجه ربیع، بالا بودن تعداد افاغنه در گلشهر است. براساس یافتههای پژوهش میتوان گفت که ترکیب استراتژیهای کنترل درونی، انتخاب عقلانی و کنترل بیرونی میتوان بیشترین تاثیر را در کاهش جرم داشته باشد.
Background and Objectives: Referring to the research literature on the relationship between suburbanization and crime shows an association between them. However, the question remains that why some suburban areas suffer a higher rate of crime? The purpose of this paper is to answer this question from the review of two suburban areas of Mashhad, Khaje Rabi (with high crime rates) and Golshahr (with lower crime rates). Methodology: This research was first used structural analysis method to compare the two regions of Golshahr and Khwaja Rabih in Mashhad. Then, using the qualitative method and the method of case study, investigated the causes of the lower crime rate in the Golshahr region. Findings and Conclusion: The findings of the structural analysis of the two regions indicate that social disorganization cannot be accountable for the difference in the level of crime in the two regions. Also, the results of the qualitative method showed that the most important reason for the reduction of crime in Golshahr relative to Khoja Rabieh is the high number of Afghans in Golshahr. According to the research findings, the combination of internal control strategies, rational selection and external control can be the most effective in reducing crime rates.
ملخص الجهاز:
)/ داشتن ارزش ها و هنجارهاي خانواده ناهمسو بودن ارزش هاي افراد نابسامان خانواده و پايين بودن کميت و مشترک و توافق بر سر آن ها نوري (١٣٨٩) پرسشنامه کيفيت تعاملات خانوادگي در بين زوجين / ميزان رضايت ذهني فرد از زندگي خانوادگي مهاجرت ١-مهاجرت از کشورهاي معصومي شامل نسبتي از افراد که از خارج پرسشنامه (متغير ديگر اشکوري از شهر مشهد به منطقه آمده اند فردي) ٢-مهاجرت از شهرهاي ديگر (١٣٧٦) ١-چگالي شبکه روابط : ميزان رفت و آمد همسايه ها (ترنر، ١٩٩٨)/ همبستگي ٢- نسبت روابط دوجانبه با هم / سپردن کليد به همسايه (رفيع اجتماعي موجود بين کنشگران در جامعه ها/ ميزان گفتگو درباره پور،١٣٧٨)/ پرسشنامه خانواده به روابط متقابل ممکن بين آن ها مسايل زندگي روزمره با حجازي (١٣٨٦) همسايه ها نکته ايي که در خصوص تشکيل برخي از سازه هـاي ايـن پـژوهش ، بايسـتي توضـيح داد اين است که بواسطه هدف مقايسه اي نهفته در اين پـژوهش ، نـاگزير بـوديم کـه نمـره متغيرها را از سطح واحدها به سطح منطقه درآوريم .
جدول شماره ٥: مقايسه ميانگين متغييرهاي دو منطقه متغيير گلشهر خواجه ربيع تحرک مسکوني %61 %57 انسجام خانوادگي(ميانگين ٣/٢) 3 3/3 همبستگي اجتماعي(ميانگين ٢/٧) ٢/٣ 3/1 پايگاه اجتماعي- اقتصادي(ميانگين ١/٥١) ١/٤ 1/6 تراکم جمعيت ٩١ نفر ١٤٥ نفر بعد خانوار در دو ناحيه زير نظر کلانتري ٤/٣١ 3/81 الگوي سکونت (مالک خانه ) 40 %45 بومي بودن %77 %48 72 ( افرادي که مشهد دنيا آمده اند) توسعه يافتگي خيلي محروم -رتبه محروم -رتبه (تحقيق خاکپوروعيسي ابراهيم زاده ) پايداري ١٢ پايداري ٨ ب ) يافته هاي استنباطي همانگونه که مشاهده شد، تحليل ساختاري دو منطقه براسـاس متغيرهـاي تأثيرگـذار بـر ٧٣ بيساماني اجتماعي نشان ميداد که بسياري از شـاخص هـاي نابسـامان سـاز اجتمـاعي در گلشهر بيش از خواجه ربيع است و اين خلاف انتظار نظري برآمـده از مـدل پـژوهش و تئوري جا افتاده بيساماني اجتماعي بود.