خلاصة:
هدف پژوهش حاضر واکاوی دیدگاهها و روشهای معلمان برای تکلیفدهی به دانشآموزان دورة اول ابتدایی است. روش پژوهش از نوع کیفی مبتنی بر مصاحبه است. جامعة آماری را آموزگاران خبره دورة اول ابتدایی در شهرستان کاشان تشکیل میدهند که 33 نفر از ایشان به روش نمونهگیری هدفمند برای مصاحبه انتخاب شدند. دادههای حاصل از مصاحبهها ابتدا به صورت جزء به جزء و در نهایت، به روش کدگذاری کلگرایانه تحلیل شد. پایایی در کدگذاری دادهها با روش توافق درونکدگذار بررسی شد که بر مبنای شاخص کلگرایانه برای کدهای منتخب از 65/0 تا 75/0 برآورد شد. تحلیلها نشان داد معلمان در شش زمینة مرتبط، بهطور سازندهای از تکلیف منزل بهرهگیری میکنند: 1. به عنوان راهبردی برای یادگیری کاملتر؛ 2. به عنوان راهبردی برای مشارکت؛ 3. به عنوان راهبردی برای ارزیابی تکوینی و بهبود تدریس؛ 4. به عنوان راهبردی برای آموزش مجزا؛ 5. به عنوان راهبردی برای بازخوردهی؛ و 6. به عنوان راهبردی برای تنوعبخشی به فعالیتهای آموزشی. یافتة تکمیلی و مهم پژوهش حاضر اینست که تفاوتهای قابل ملاحظهای در روش معلمان برای تکلیفدهی وجود دارد؛ زمان مورد نیاز برای انجام تکالیف بسیار متفاوت است، گاه برای تکلیفدهی از روشهای نامتعارف استفاده میشود، گاهی معلمان ماهیت تکالیف را به دلیل اعمال فشار از سوی والدین، مدیر مدرسه، حتی سایر معلمان تغییر میدهند؛ و رویکرد منسجمی در زمینة ارزیابی تکالیف ندارند.
The purpose of this inquiry was exploring teachers' methods and practices regarding homework assignment in junior elementary education. An interview-based qualititavie research method was adopted for this purpose. The Statistical population included experienced teachers in junior elementary level in the city of Kashan. 33 teachers were selected accordning to purposeful sampling method for interviewing. The interview data were analyzed through fragmental and holistic coding method in Atlas.ti software. Coding reliability was estimated to be around 0.65 to 0.75 according to intercoder aggrement and Holistic Index. After coding and stepwise refinement of codes in Atlas.ti, six semantic networks were discovered which revealed teachers’ productive use of homework: 1. As a Strategy for more complete learning; 2. As a Strategy for developing participation; 3. As a Strategy for formative evaluation and teaching improvement; 4. As a Strategy for differentiated instruction; 5. As a Strategy for giving feedback; and 6. As a Strategy for diversifying instructional activities. One complementary and substantial finding of this research is the considerable differences in teachers’ methods for homework assignment: The required time for completing homework varies to a great extent, teachers may change the nature of homework due to the pressure they experience from the parents, principal and other teachers’ side, and there is no consistent and settled approach regardning homework evaluation.
ملخص الجهاز:
معلم ابتدايي، آموزش و پرورش شهرستان کاشان ، کاشان ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٨/١٠/١٢؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/١٢/١١) چکيده هدف پژوهش حاضر واکاوي ديدگاه ها و روش هاي معلمان براي تکليفدهي به دانش آموزان دورة اول ابتدايي است .
ir مقدمه معلمان در مقطع ابتدايي چگونه مشق يا تکليف ميدهند؟ حجم و زمان لازم براي انجام اين تکاليف چقدر است ؟ از دادن تکليف به دانش آموزان چه هدف هايي در سر ميپرورانند؟ آيا در زمينۀ ماهيت و حجم تکاليف ، ديدگاه ها و روش هاي يکساني دارند؟ و آيا دادن تکاليفي را که دانش آموز براي انجام آن بايد بيش از يک ساعت مشق بنويسد، سازنده ميپندارند؟ در ايران اين سؤالات از آغاز سال تحصيلي ١٣٩٧ به طور ويژه اي مورد توجه قرار گرفت .
يکي از اصول مهم که در آموزش ابتدايي اهميت دارد، اين است که براي دانش آموزان نوآموز در پايه هاي پايين تر، تکليف منزل به عنوان ابزاري براي ايجاد نگرش هاي مثبت نسبت به مدرسه ، رفتارهاي تحصيلي مطلوب و خصوصيات شخصيتي استفاده شود، نه اينکه از آن به عنوان وسيله اي براي پيشرفت دادن دانش آموز در درس ها آن هم به گونه اي سنجش پذير استفاده شود.
يکي از پرسش هاي بنيادين معلمان ، مديران مدارس و والدين در زمينۀ تکليف اين است که هر دانش آموز روزانه بايد چه ميزان زمان صرف انجام تکاليف کند؟ پاسخ به اين سؤال به متغيرهاي زيادي نظير سن ، جنسيت ، نوع مدرسه ، موقعيت جغرافيايي مدرسه ، موضوع درسي و در دسترس بودن منابع بستگي دارد.