ملخص الجهاز:
"گذشت از نکتهی فوق و در راستای شعر زنان از دورهی تجدید حیات یا به عبارت دیگر رنسانس به بعد،که شاهد شکوفایی شاخههای مختلف هنر بویژه شعر و ادب در مغرب زمین میباشیم،اگر محدودهی بررسی خود را تحت این عنوان که مشت نمونهی خروار است و به ادبیات انگلیسی محدود سازیم،مشاهده مینماییم که در عرصهی مورد اشاره هرچند که درخشش بعبضی از بزرگان ادب و هنر بریتانیا هم چون ویلیام شکسپیر و جان میلتون (قرون شانزده و هفده میلادی)باعث گردیده نام دیگران تحت الشعاع نام آنان قرار گیرد، ولی در این میان باید اذعان نمود که علاوه بر ظهور بسیاری از شاعران و ادبا از طایفهی مردان،آثار مکتوب به جا مانده از طایفه نسوان در عرصهی شعر و ادب از رشد کمی و کیفی قابل توجهی برخوردار است.
{Jگر مرا باید دوست بداری به خاطر هیچ چیز نباشد آریJ} گر مرا باید دوست بداری به خاطر هیچ چیز نباشد آری مگر تنها به خاطر خود عشق،مگو او را به خاطر لبخندش- نگاهش-طرز گفتار با وقارش،طرز فکرش که با طرز فکر من هماهنگ است،و بیشک احساس آرامش مطلوبی را به ارمغان میآورد در چنین روزی دوست دارم چون این چیزها که در ذات خویش محبوب ممکن است دگرگون شود یا از نگاه تو وضع دیگری یابد و عشق در آن صورت شکل بگیرد،با محتمل است در آن صورت شکل نگیرد نه بدان خاطر که خیس شدن گونههایم از اندوه و غم ما ممانعت میکند مر تو را مرا دوست بدار،ممکن است اشک ریختن را فرامش کند مخلوقی آن که مدتهای مدید مایهی امن و آرامش تو بوده و بدان طریق عشق خویش را از دست دهی بلکه به خاطر خود عشق مرا دوست بدار که برای همیشه ممکن است عشقت تداوم یابد،برخاسته از جاودانگی عشق {J5-شرح حال شاعرهی نامدار معاصرJ} «دنیس لورتف»{P7P} دنیس لورتف گودمن(1923-1997)که زادگاه او اسکس انگلستان میباشد،در اوان جوانی در طول جنگ جهانی دوم به حرفهی پرستاری مشغول بوده است."