ملخص الجهاز:
"». با توجه به مطالب ذکر شده بیان پیرنگ این داستان خالی از لطف نیست: امیر حسنک قبل از تصاحب منصب صدارت سلطان محمود غزنوی بعد از مراسم حج با قافله خود از قلمرو فاطمیان بازگشت و در این سفر خلعتی از خلیفهء فاطمیان قبول کرد چون به ظاهر راه پرخطر بود اما در اصل سلطان محمود برای زدن ضربهای حساب شده به خلیفه که دشمن فاطمیان بود دست به بازی سیاسی زده بود چون میخواست با این برگ برنده به خلیفه هشدار دهد که در صورت کوچکترین تعرضی،غزنویان به سوی فاطمیان گرایش پیدا خواهند کرد.
شخصیتهای اصلی داستان به قرار زیر است: ابو سهل زوزنی:محمد بن حسن زوزنی ادیب بزرگ و رئیس دیوان عرض مسعود؛ بو نصر مشکان:استاد و معلم بیهقی و رئیس دیوان رسالت محمود و مسعود غزنوی؛ خلیفه عباسی؛ سلطان مسعود:فرزند سلطان محمود و سلطان جدید؛ خواجه احمد حسن:احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان مسعود غزنوی؛ شخصیتهایی فرعی نیز در داستان شرکت دارند: علی رایض:نوکر و رامکنندهء اسب زوزنی که حسنک در دوران زندان به دست او بود.
». معمولا در داستان های کوتاه از این قبیل فرقی برای پردازش یک شخصیت بهطور کامل به وجود نمیآید اما بیهقی در اینجا با توجه به کوتاه بودن داستان به راحتی با انتخاب زاویه دید مناسب شخصیتهای خود را کاملا مشخص میکند و مورد پردازش قرار میدهد هرچند که به دلیل پیچیدگی رفتار انسانها تحلیل و نقد شخصیتها کار فوق العاده مشکلی است اما بیهقی با وجود محدودیت در کار به راحتی از عهدهء آن برآمده و قدرت خود را در به تصویر کشیدن خصوصیات روحی چهرهها به اثبات رسانده چنانکه خوانندگان در لحظهء بر دار شدن حسنک منقلب میشوند و در مقابل رفتار زوزنی در خود احساسی خاص دارند که ناشی از آن عملکردها است."