ملخص الجهاز:
"از سوی دیگر به رغم تلاش نویسنده به ترسیم نامطلوب چهرهء حاجی جواد،چنان که از قراین موجود در «سالهای بنفش»برمیآید،حاجی جواد شخص مبارز،منطقی و معتدلی است و بعید به نظر میرسد که مبارزی مانند سید رسول را که در مبارزههای دهههای چهل و پنجاه چهرهء شاخصی دارد لوداده باشد و افزون بر این در حضور جمع به علی و با صراحت و به سرعت،به این کار اعتراف کرده باشد.
مراحل دگرگونی علی میرزایی از درس و بحث و بازیگوشی دوران کودکی تا دورهء پر شور و شر جوانی و ایام توفانی شباب به صورتی شتابزده و خبری گزارش میشود؛در او نوعی مجذوبیت بیدلیل به سید رسول وجود دارد که اگر با تکیه بر روانشناسی جوانان و مهارت در بیان پیچ و خم روحیات آدمی نقاشی میشد میتوانست صحنههای طرفهای بیافریند و از قصهای یکنواخت به رمانی غامض و چند بعدی تغییر شکل دهد،ولی نویسنده به دلایلی که یاد شد،از انجام چنین مهمی بر نیامده است.
بعضی از ایشان فقط واقعیتها را میبیند و آنها را با زبان و بیان واقعی عرضه میکنند(مانند دانیلدفو)و بعضی دیگر رشتههای بیشمار احساس و عاطفه را در شبکهای به هم میبافند که واقعیتها را تیره و مبهم میسازد(مانند هنریجیمز)و گروهی ما را به طور ناگهانی در رود عمل و حرکت غرق میکنند بدون آنکه جانپناه و حفاظی که دستگیر ما باشد،در آنجا تعبیه کنند(مانند لئوتوستوی)،ولی به هر صورت درهمهء این موارد ما با داستان سروکار داریم یعنی نویسندگان یادشده طوری اشخاص را به حرف زدن و عمل کردن وامیدارند که ما خود را در صحنه میبینیم،در غم ایشان اشک میریزیم و از شادی آنها به وجد پیش از هر چیز باید گفت که کنش داستان خوب است، خواننده به راحتی آن را میخواند و پیش میرود میآییم."