ملخص الجهاز:
"پس از سالها،و ما بعد آن نبرد و آن روزها؛و اکنون باید آری،این آخرین،و آری این آخریننامه را،به نشانی مجهول آن برسانم؛اما،ماجد اما،نامه برای کیست؟راستی ماجد،هنگامیکه قلم بر کاغذ و پاکت میخزید،و خطوط را پی هم رسم میکرد،در ساعتی محض،چه کسی،چه کسی مینگارید،ماجد،رؤیاها و آمالها را؟نامه برای که بود ماجد؟ و ماجد چرا او چرا،آدرس را تمام نکرد،یا نام کسی را،که هرچیز به او ختم میشد،چرا ننگارید ماجد؟چه چیز حواس و را پرت کرد ماجد؟چه چیز ذهن او را پرتاب به سویی کرد، پریشان کرد و تمرکز او را متلاشی کرد ماجد؟چه چیز،چهچیز نگاه ورا ماجد،پرتاب کرد به سویی،و سر انگشتان و قلم را نیز به سویی،و به سویی خیالش را نیز،که بر ساحلی از شیون، نغمه سر میداد؟درست مثل جنینی تازه،که یا خون و یا زندگی را مکید،و در او ملکوتی نهان رویید و رستاخیز."