ملخص الجهاز:
قرن حافظ،قرن تضادها بود و بی جهت نیست که دیوان حافظ چونان آینهای درخشان،نمایانگر این تضادهاست(کلیات سبک شناسی،دکتر شمیسا،چاپ سوم،انتشارات فردوس،1374،ص 78) در تعداد دقیق ابیات دیوان حافظ،طبق آخرین نسخه کامل باقی مانده موجود،که درست 21 سال پس از مرگ حافظ توسط محمد گل اندام یکی از همدرسان حافظ جمع آوری شده است(دیوان حافظ،عیوضی،مقدمه،چهل و سه)و از آنجا که دیوان حافظ در زمان زندگی شاعر توسط خود وی یا دیگران جمع آوری نشده،اختلاف نظر است.
(احادیث مثنوی، فروزانفر،ص 26،به نقل از مثنوی تصحیح دکتر استعلامی،تعلیقات،ج 1،ص 269) -سری دارم چو حافظ مست،لیکن به لطف آن سری امیدوارم (غزلها،ص 284) -هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت تا آشنای عشق شدم،ز اهل رحمتم (غزلها،ص 277) -از نامه سیاه نترسم که روز حشر با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم (غزلها،ص 311) -هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت:ببخشند گنه،می بنوش عفو الهی بکند کار خویش مژده رحمت برساند سروش لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سر بسته چه گویی؟خموش (غزلها،ص 259) 17-نکته آخر،عبد القادر بیدل دهلوی؛شاعر و متفکر بزرگ زبان فارسی در جایی ادعا کرده است که نفسش به کارگاهی شباهت دارد که در آن به زنده کردن مردگان معنا میپردازد و کلماتش چو هیاهوی صور قیامت،«برانگیزاننده»است: بیدل!نفسم کارگه حشر معانی است چون غلغله صور قیامت،کلماتم (شاعر آئینهها،بررسی سبک هندی و شعر بیدل،دکتر شفیعی کدکنی،انتشارات«آگاه»، چاپ چهارم،1379،ص 234) ولی تاریخ شعر فارسی این معنی را بیش از همه،نه برای بیدل و صدها شاعر دیگر،بلکه برای حافظ شیرین سخن به اثبات رسانده است،مردم فارسی خوان که نه تمام کسانی که با شرق و میراث مشرق زمین سر و کار دارند،حافظ و میراث وی را بیش از سایرین مورد توجه قرار داده و به زبانهای خود ترجمه کردهاند.