ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) فاطمه باقیپور(فانی) یادی از بلبل غمین بم یا هو سالهاست که دل من در حصار تنگ رؤیاهای شبانه اسیر گشته و تنها مرهم زخمهایی که هجر یار بر روحم ارزانی داشته است صدای گرم اوست.
اما امروز که گذشتهها گذشت و روزگاران رفت و«ایرج»تنهامان نهاد،همانگونه که تنهایش گذاشتیم،میتوان یادش را گرامی داشت و یادگاران صدایش را به این نسل خفته که جویای بیداری و تشنهء روشنایی است نمایاند.
برای«ایرج بسطامی»که جایش در میان تنهاییهامان خالی است اما صدایش همواره در گوشهامان موج میزند: بلبل عاشق من بلبل عاشقی را میشناختم که با چهچهههای عاشقانهاش شبنمهای پاک را به رقص زیر نور آفتاب وامیداشت.
من بلبل عاشق افسردهای را میشناختم که قاصدکهای مسافر زیر سایه صدایش به آرامش میرسیدند.
من بلبل عاشقی را میشناختم که هرچه درد داشت که هرچه عشق داشت که هرچه امید داشت در جام بلورین صدایش میریخت.
من بلبل عاشق غمگینی را میشناختم که در شبی سیاه و طوفانی صدایش در زیر آوارهای تیره و کهنه مدفون شد."