ملخص الجهاز:
"سیوارتیر[همچنان متعجبانه]:ای مرد تو چگونه به نهانیترین اسرار وجودم که فقط خود از آن آگاهم داشتم آگاه گشتی؟ همهچیز تو دارد مرا به تعجب وامیدارد،چشمان بیروح و بیرمقت و شکل ظاهریات از طرفی،افکار انسان را خواندن از طرف دیگر در من حالتی به وجود میآورد که بیان از گفتن آن قاصر است.
مرد سیاهپوش:مثلا طالب شنیدن چه سازی هستی؟ سیوارتیر:در کتابها خوانده بودم که سنتور صدای بسیار زیبایی داشته و چند صدا از آن به گوش میرسیده که هر صدا پیام مخصوص خود را داشته،میخواهم آن را بشنوم.
سیوارتیر:ای مرد خواهش میکنم آنچه که میدانی به من بیاموز،خواهش میکنم!چون در قلبم غمی بزرگ وجود دارد که بهترین وسیله برای رفع آن چیزی است که تو اکنون با قدرت مافوق خود آن را به صدا درآوردی.
مرد سیاهپوش:حالا که دودلی را کنار گذارده و ساز را انتخاب نمودی بگو ببینم چه سازی را انتخاب خواهی کرد؟ سیوارتیر:من سنتور را انتخاب خواهم کرد چون فکر میکنم صدای آن میتواند شوری در من ایجاد کند و غم ایام را از من بزداید.
] مرد سیاهپوش:تو باید این را بدانی که تا چند لحظه دیگر دارای قدرت خارق العادهای خواهی شد و میتوانی هرکسی را که خواهان فراگیری شود،در اندک زمانی یاد دهی اما اگر بخواهی به کسی یاد دهی در پشتت دردی جان کاه احساس خواهی کرد که این درد تا آخر عمر تو را رها نخواهد کرد،حالا خود دانی.
سیوارتیر:ای مرد بدان در گذشتههای دور شبیه این سازی که هماکنون میبینی بسیار بوده است و هر سازی صدای مربوط به خود را داشته و هر صدا مفهوم و رمز مخصوصی را دارا بوده است."