ملخص الجهاز:
"این شیاطین میتوانند فرزندان و نسل ابلیس باشند یا افرادی از میان جن و انس که ماهیت شیطانی پیدا کردهاند&%05206MORG052G% نوعی سنخیت بین کار شیاطین جنی و نسل ابلیس با گرایشها و ویژگیهای نفس امارۀ انسان وجود دارد که هر دو یکدیگر را تقویت میکنند و همبستگی آنها مهمترین دشمن کمالات انسانی است ابلیس گمان خود را در مورد کافران(که در این آیه به کافران قوم سبأ اشاره شده است)دست یافت.
» در این آیه که شیطان گفتههای خود را با تأکیدهای مکرر بیان کرده است،دو نکتۀ مهم بیش از هر چیز ذهن آدمی را کنجکاو میکند:اول اینکه شکافتن گوش چهارپایان به چه معناست؟و دوم آنکه تغییر خلق خدا یعنی چه؟جواب این دو پرسش را باید از تفاسیر معتبر یافت،اما مهم این است که این دو شیوه راههای هر موقعیتی برای انسان میتواند با کمین شیطان همراه باشد؛حتی موقعیتی که به ظاهر و در ابتدا به نیت درست و خداپسندانه شروع شده باشد.
او با نفوذ در منطقۀ واهمه که گویی مرز ادراکات عقلی و عالم درون با ادراکات حسی و عالم بیرون آدمی است،میتواند به قوای دیگر انسان دسترسی و تسلط پیدا کند،نفوذ او در منطقۀ وهم واژۀ ابلیس مجموعا 11 مرتبه در قرآن آمده که در یک بار آن،موضوع سخن جنود و لشکریان ابلیس است، اما در بقیۀ موارد، دربارۀ خود ابلیس و صفات و نیرنگهای او سخن گفته شده است&%05207MORG052G% این سه نکته که از قرآن ذکر شد،یعنی نامرئی بودن شیطان، امکان اطلاع از بعضی سخنان و افکار آدمی و مجالیابی برای دعوت به گناه،همان مفهومی است که فلاسفه و عالمان اخلاق خواستهاند در بحث از وسوسه و قوۀ واهمه آن را تفسیر کنند امری عادی است و درست مانند ذهنخوانی یا ارتباط از راه دور (تلهپاتی)است که امکان آن برای برخی انسانها هم فراهم است؛ اما نفوذ او در مناطق دیگر قوا به اختیار خود انسان است."