خلاصة:
این مقاله ابتدا ضرورت طراحی کلان الگو را از سه منظر (قانونی، ملی و علمی) بررسی کرده و با توجه به مدل مفهومی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (متشکل از علم، فکر، معنویت و زندگی) چارچوب تئوریک فرهنگ گرایی را جهت ارزیابی شاخص غیر بخشی بودن (یا فرابخشی) تدابیر انتخاب میکند. سند الگو دارای چندین رکن است و از مهمترین ارکان آن تدابیر است که می-بایست به صورت چندبعدی، کلان و مرتبط با حوزههای اصلی جامعه طراحی شود و از آنجا که مفاد این سند بخصوص تدابیر آن ناظر به امر پیشرفت در 50 سال آتی است؛ طراحی و اجرای دقیق تدابیر، اقدامات اساسی و عملیاتی کلانی است که برای حل بسیاری از مسائل جامعه ایرانی که از گذشته تا اکنون با آن روبهرو بوده بسیار موثر واقع خواهد شد و از این رو باید در سیاستگذاریهای کلان میانه مدت و بلند مدت به آن توجه شود. بنابراین فرابخشی بودن این تدابیر در اجرای موثر و همه جانبه و هماهنگ همه سیاستگذاریهای متعاقب آن اهمیت بسیاری پیدا میکند. در این مقاله سعی شده با روشی تحلیلی و استنباطی به بررسی غیر بخشی (یا فرابخشی) و کلان بودن این تدابیر نیز بپردازیم. در شاخص غیر بخشی (یا فرابخشی) برپایه چارچوب نظری فرهنگیگرایی، بصورت آماری نشان داده شد که تدابیر طراحی شده به صورت متوازنی در بخشهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توزیع شدند. با این وجود و با همه اهتمام صورت گرفته در طراحی دقیق سند الگو و طراحی تدابیر بهعنوان سیاستهای بالادستی دیگر سیاستگذاریهای میان مدت و بلند مدت کشور؛ درنهایت اجرای موفق سند الگو نیازمند وفاق مردمی و نخبگانی همچنین نظارت عالی و مستمر با نگاه ملی و پیشرفت محور است.