خلاصة:
یأس و نا امیدی در قرآن کریم به عنوان حالتی معرفی شده است که در مقام عجز و ناتوانی در وجود و روح انسان پدید می آید که انسان در مقام عملکرد دچار ایستایی شده و به طور کلی فرد از انجام فعالیت در زندگی دنیا قطع امید می کند. فاز این جهت به دلیل اهمیت این عارضه نفسانی این مفهوم با عبارتی همچون «یأس»، «قنوط» ، «ابلاس» و «خیبه» به کرّات در قرآن آمده است .از منظر فرهنگ قرآن منشأ اصلی بروز این پدیده در حوزه فکر و اندیشه، ظاهر بینی و دنیا گرایی افراد و دوری از معنویت در زندگی بوده و نتیجه این حالت، به صورت بیماری های مختلفی مانند افسردگی و صدمات روحی شدید و بی هدفی و احساس پوچی در زندگی خود نمایی می کند؛ لذا در قرآن روحیه یأس و نومیدی همواره مورد نکوهش قرار گرفته است. برای درمان این پدیده با رویکردی قرآنی می توان نقطه مقابل حس گرایی را خاطر نشان نمود یعنی نگاه درمانی قرآن در حوزه روان و فکر آدمی به طور کلی در یاد خدای سبحان و تلاش و صبر در برابر مشکلات و ایمان به آخرت خلاصه می گردد.
despair and despair are introduced in the holy quran as a state that arises in the position of helplessness and inability in the human being and soul. . due to the importance of this carnal complication, this concept has been repeated many times in the qur'an with terms such as "despair", "qunoot", "iblas" and "kheiba". , the appearance of the nose and worldliness of people and the distance from spirituality in life, and the result of this state, in the form of various diseases such as depression and severe and aimless mental injuries and feelings of emptiness in their lives; therefore, in the qur'an, the spirit of despair and despair has always been condemned. to treat this phenomenon with a qur'anic approach, we can point out the opposite point of sensuality, that is, the qur'anic therapeutic view in the field of human psyche and thought is generally summarized in the remembrance of god almighty and effort and patience in the face of difficulties and faith in the hereafter.
ملخص الجهاز:
همچنين آيت الله مصباح يزدي نيز در کتاب اخلاق در قرآن «يأس » را اين گونه تعريف کرده اند: اگر فرد انتظار داشته باشد که در آينده به يکي از خواسته هايش نايل آيد يا زياني از او برطرف شود، حالتي پيدا خواهد کرد که به آن اميد يا رجاء گويند و هنگامي که مطمئن شود در آينده به خواسته خود نمي رسد يا زيانش برطرف نميشود، حالت ديگري به نام يأس و نااميدي به وي دست خواهد داد.
در اين دعا، زکريا فقط دو عامل پيري و نازايي همسرش را مطرح مي کند و بعد از آنکه از ناحيه خدا بشارت يافت که صاحب فرزند خواهد شد، متعجب شده که چگونه بعد از پيري و از زني نازا فرزند دار مي شود، خلاصه بشارت الهي وضعش را از ياس و اندوه به تعجبي آميخته با مسرت دگرگون ساخت و اگر بعد از بشارت يافتن به فرزند، از موانع اين کار و چگونگي برطرف شدن آنها پرسيد، براي اين بود که خصوصيات افاضه الهي و انعام او را بفهمد و در نتيجه از درک آن لذت ببرد و قدرش را بيشتر بشناسد، نظير همان سؤالي که ابراهيم بعد از بشارت فرشتگان به صاحب فرزند شدن ، نمود و پرسيد: چگونه مرا چنين بشارتي مي دهيد، با اينکه پيري بر من مسلط شده است ؟ و فرشتگان در جوابش گفتند: قالوا بشرنا بالحق ، فلا تکن من القانطين ، قال ومن يقنط من رحمۀ ربه إلا الضالون (حجر /٥٦) بطوري که ملاحظه مي فرماييد در پاسخ ملائکه که او را از نوميدي بر حذر داشتند گفت : سؤال من از در نوميدي نبود، چگونه نوميد باشم ، با اينکه من از گمراهان نيستم ، و نوميدي کار گمراهان است ، بلکه از اين جهت است که وقتي مولاي يک بنده به سوي بنده اش روي مي آورد و قرب و انس و کرامت خود را اعلام مي دارد، اين اعلامش باعث انبساط و مسرت و ابتهاج بنده اش مي شود و همواره مي خواهد لطف مولاي خود را به خاطر و به زبان بياورد، گاهي به صورت تعجب ، و گاهي استعجاب و گاهي به صورتهاي ديگر (طباطبايي، ١٣٧٤: ٣/٢٧٧-٢٧٩) طبرسي نيز در باره علت پرسش حضرت زکريا (ع ) مي فرمايد: زکريا گفت : پروردگارا چگونه مرا فرزندي خواهد بود؟ او چون به حسب عادت بعيد مي دانست که در آن سن پيري صاحب فرزند شود چنين اظهار داشت .
[Effectiveness of group cognitive- existential therapy on depression of parents with chil-dren having cancer (Persian)].