خلاصة:
هدف این مطالعهٔ شنـاسایی عـوامل مؤثر در زیان بحـران بانکی بهویژه متغیـرهای چهارچوب سیـاستی بـرای ۱۲ کشـور نمونهٔ موردمطالعه طی دورهٔ زمـانی ۱۹۸۰-۲۰۱۹ است. بدین منظور، با استخراج روندهای پیش از بحران و پس از بحران برای GDP حقیقی کشورها، مقدار زیان در تولید برای سال بحرانی و سه سال بعد از آن محاسبه شد. سپس مدل تحقیق به دو صورت مدل پایه و مدل با درنظرگرفتن متغیرهای چهارچوب سیاستی، به روش شبهحداکثر راستنمایی پواسون (PPML) برآورد شد. نتایج برآورد مدل پایه نشان داد که متغیرهای GDP سرانهٔ حقیقی، تورم، نسبت اعتبارات بانکی به GDP تأثیر مثبت و معنادار و متغیرهای درجهٔ بازبودن مالی و مخارج احتیاطی دولت تأثیر منفی و معنادار در مقدار زیان تولید ناشی از بحران بانکی دارند. همچنین نتایج برآورد مـدلهای مختلف با حضور هریک از متغیرهای قوانین مالی، رژیمهای ارزی، استقلال، و محافظهکاری بانک مرکزی نشان داد که بهجای اتخاذ سیاستهای سختگیرانه و انعطافناپذیر برای مدیریت بحران، استفاده از سیاستهای منعطفتر مانند داشتن بودجهای متوازن، انتخاب رژیم ارزی میخکوب نرم (رژیم ارزی میانی)، و داشتن بانک مرکزی با درجهٔ کمتری از استقلال و محافظهکاری برای مدیریت بحران بانکی و کاهش زیانهای تولید ناشی از وقوع آن مناسبتر خواهد بود.
The main purpose of this study is to identify the determinants of banking crisis loss, the variables of policy framework especially, for 12 sample countries over the period 1980-2019. Accordingly, we extracted pre-crisis and post-crisis trends from countries' real GDPs and then calculated output loss for the crisis year and three years afterwards. In the following, we used the Poisson quasi-maximum likelihood (PPML) method to estimate basic model and model by considering the variables related to the policy framework. Our findings of basic model show the variables of real per capita GDP, inflation, bank credit to GDP ratio, have a significant positive effect and variables of financial openness and discretionary government spending have a significant negative effect on output loss related to banking crisis. Also, our analysis of different models with the presence variables of fiscal rules, exchange rate regimes, central bank independence and conservatism reveals that using of more flexible policies instead of extremely restrictive policy frameworks, such as having a balanced budget, a soft peg regime (intermediate exchange regime) and a central bank with less degree of independence and conservatism, are suitable for managing and reducing output loss related to banking crisis.
ملخص الجهاز:
همچنين نتايج برآورد مـدلهاي مختلف با حضور هريک از متغيرهاي قوانين مالي ، رژيم هاي ارزي ، استقلال، و محافظه کاري بانک مرکزي نشان داد که به جاي اتخاذ سياست هاي سخت گيرانه و انعطافناپذير براي مديريت بحران، استفاده از سياست هاي منعطف تر مانند داشتن بودجه اي متوازن، انتخاب رژيم ارزي ميخکوب نرم (رژيم ارزي مياني)، و داشتن بانک مرکزي با درجۀ کمتري از استقلال و محافظه کاري براي مديريت بحران بانکي وکاهش زيانهاي توليد ناشي از وقوع آن مناسب تر خواهد بود.
در همين راستا و براي بررسي بيشتر موضوع، در ادامه مباني نظري در خصوص عوامل مؤثر در زيانهاي توليد ناشي از بحرانهاي بانکي ارائه و سپس در قسمت دوم، برخي از مهم ترين مطالعات خارجي و داخلي در حوزٔە موضوع تحقيق مرور شده است .
1 De Carvalho Filho 2 Fouejieu 3 Petreski 4 Tsangarides 5 Berkmen et al.
١−, بيانگر متغيرهاي چهارچوب سياستي است که در ادامه توضيح داده خواهد شد نشاندهندٔە آثار ثابت زماني است و براي کنترل تکانه هاي عمومي متغير با زمان، مانند بحران مالي جهاني سال ٢٠٠٨‐٢٠٠٧ معرفي شده است ، 1 Chinn & Ito 2 Ambrosius ٣ براي آشنايي با نحؤە محاسبۀ اين متغير، نگاه کنيد به : آمبروسيوس (٢٠١٧، ص.
نتايج تخمين مدل ٢ که در آن از متغير محافظه کاري بانک مرکزي به عنوان يکي ديگر از متغيرهاي چهارچوب سياستي استفاده شده است ، نشان ميدهد که هرچه ميزان محافظه کاري بانک مرکزي بيشتر شود، مقدار زيان در توليد نيز به دنبال وقوع بحران بانکي بيشتر خواهد شد.