خلاصة:
در مباحث گذشته به برخی مباحث مقدماتی دربارة ارزشهای اخلاقی اشاره شد. ضمن آن مباحث، با استفاده از کتاب و سنت، ویژگیهایی که مناسب با موضوع علم اخلاق بود، مطرح شد. نکتة درخور توجه این است که تعریف ما از ارزش اخلاقی، به معنای نادیده گرفتن تعریف سایر دانشمندان، اعم از مسلمان یا غیرمسلمان، از علم اخلاق نیست. طبعا علوم، متناسب با موضوع و مباحث مطرح در آنها، با یکدیگر تفاوتهایی دارند. دانشمندان برای اینکه مجهولات به معلومات تبدیل شوند، آنها را دستهبندی میکنند و مجموعه مسائل مرتبط با یکدیگر را یک «علم» مینامند. سپس با توجه به گسترده بودن مسائل برخی از علوم، حیثیتی را به موضوع آنها میافزایند و براساس آن حیثیت، علم را به چند باب تقسیم میکنند. اینها قراردادهایی است که از گذشته در علوم مختلف و در بین دانشمندان یونانی وجود داشته و همچنان وجود دارد.
ملخص الجهاز:
شايد علتْ اين باشد که گاهي از کساني رفتارها و کارهایی سر ميزند که به کارهاي خوبان شبيه است، اما درواقع ارزش اخلاقي ندارد؛ مانند فرد متکبري که براي کسب محبوبيت نزد مردم، سعي ميکند با تواضع رفتار کند، يا کسي که براي اغراض مادي دنيوي مثل پيروزي در انتخابات، پول زيادي هزينه ميکند و خود را سخاوتمند نشان میدهد.
البته از نظر اینان، اگرچه ارزش اصيل مربوط به ملکات است، رفتارها نيز از دو جهت، و بالعرض ارزشمندند: اول آنکه، مقدمة تحصيل ملکاتاند؛ يعني اگر انسان بخواهد داراي ملکهاي شود، بايد آن فعل را تکرار کند؛ و دوم آنکه، پس از ايجاد ملکه، اثر آن بهصورت رفتار بروز میکند و ظهور میيابد.
نکتة درخور توجه در اينجا آن است که هرچند بحثهاي اخلاقي قرآن ناظر به رفتار انسان است، اين بهمنزلة بياهميت دانستن ملکات نيست؛ زيرا با تکرار رفتار، طبعاً ملکه نيز ايجاد ميشود.