ملخص الجهاز:
"و بر فراز سرما نکبت خدا به جستجوی آفتاب برمیخیزد رنگین کمان در دستهایش میدرخشد کمانی که از آن شکارچی مقدس است او زاری فرزندانش را شنیده است به راه شیری میرود و ستارگان را برمیچیند و به تندی ستارگان را در سبد میریزد و به تندی ستاره میچیند چون زنی که سوسمارها را از زمین برمیگیرد و در دیگ میریزد،در دیگ میریزد تا دیگ از سوسمار پر شود تا سبد از نور سرشار شود (قبیلهء Hottentot ) گاو باشکوه گاو من سپید چون ماهی سیمگون رود سپید چون حواصیل لرزان در ساحل سپید چون شیر تازه نعرهء گاوم چون رعد به سوی توپ عثمانیها فریاد برمیکشد گاو من سیاه چون ابر بارانزا گاو من چون تابستان و زمستان نیمی تیره چون ابر طوفانزا نیمی روشن چون آفتاب طالع پشت او رخشان چون ستارهء سحری صورتش سرخ چون منقار مرغان پیشانی او چون پرچمی مردمان را باز میخواند از دوردست گاو من چون قوس و قزح گاون را در ساحل رود آب میدهم دشمنانم را میرانم از خود با نیزهام آب چاه ارزانی گاوشان آب رود از آن من و گاو من."