خلاصة:
زمینه و هدف : تخلفات رانندگی درمیان موتورسیکلتسواران یکی از مسائل اصلی در بروز ترافیک بهشمار میرود. تحقیقات نشان میدهد که رانندگی ناایمن آنان نقش مهمی در حوادث رانندگی دارد.
روش : تحقیق حاضر با بهرهگیری از نظریة رفتار برنامهریزیشده و دیدگاه هنجاری به بررسی برخی عوامل و گرایشهای اجتماعی تخلفات رانندگی موتورسواران میپردازد. این تحقیق از نوع پیمایشی است که با استفاده از شیوة نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای با 473 نفر از موتورسواران بالای 18 سال مصاحبه کرده است.
نتایج : نتایج نشان داد متغیرهای گرایش به انجام تخلف، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری ادراکشده (احساس کنترل رفتاری) اثر معنیداری بر قصد و نیت موتورسواران برای انجام تخلفات رانندگی دارد. تأثیر قصد رفتاری، عدالت رویهای و احساس الزام در پیروی از قوانین ترافیکی بر تخلفات رانندگی نیز زیاد است. درمجموع، نتایج تحلیل رگرسیون نشان میدهد متغیرهای قصد رفتاری و احساس کنترل رفتاری مربوط به نظریة رفتار برنامهریزیشده و متغیرهای عدالت رویهای و احساس الزام در پیروی از قوانین ترافیکی مربوط به دیدگاه هنجاری 35 درصد از تغییرات تخلف رانندگی موتورسواران را توضیح میدهد.
Background and aim: Driving violations among motorcyclists is one of the main issues in traffic incidence. Research shows that their insecure driving plays an important role in driving accidents. Method: The present study utilizes the theory of planned behavior and the normative view to investigate some of the social factors and attitudes of motorcyclists' driving violations. This research is a survey that interviewed 473 motorcyclists over 18 years of age using a multi-stage cluster sampling method. Results: The results showed that the tendencies of abusive behavior, subjective norm and perceived behavioral control (behavioral sense of control) had a significant effect on the intent and purpose of motorcyclists for driving violations. The effect of behavioral intent, procedural justice, and the sense of obligation to comply with traffic laws is also high on driving violations. In sum, the results of regression analysis show that the variables of behavioral intention and behavioral control feelings related to the theory of planned behavior and the variables of procedural justice and the sense of necessity in following the traffic rules related to the normative view of 35% of the changes in driving offenses by motorcyclists are explained.
ملخص الجهاز:
درمجموع ، نتايج تحليل رگرسيون نشان ميدهد متغيرهاي قصد رفتاري و احساس کنترل رفتاري مربوط به نظريۀ رفتار برنامه ريزيشده و متغيرهاي عدالت رويه اي و احساس الزام در پيروي از قوانين ترافيکي مربوط به ديدگاه هنجاري ٣٥ درصد از تغييرات تخلف رانندگي موتورسواران را توضيح ميدهد.
براين اساس ، پرسش تحقيق حاضر اين است که چه عوامل گرايشي و اجتماعي موجب اطاعت از قوانين ترافيکي ميشود يا سرپيچي از آن را به دنبال دارد؟ به طور مشخص متغيرهاي گرايش به انجام تخلف ، هنجارهاي ذهني، احساس کنترل رفتاري و قصد رفتاري (برگرفته از نظريۀ رفتار برنامه ريزيشده ) و نيز عدالت رويه اي، اعتماد به مأموران راهنمايي و رانندگي و احساس الزام در پيروي از مقررات رانندگي (برگرفته از ديدگاه هنجاري) چه نقشي در رعايت يا رعايت نکردن قوانين ترافيکي دارند.
چنان که ملاحظه ميشود، متغيرهاي موجود در مدل از نظريۀ رفتار برنامه ريزيشده (گرايش به انجام تخلف ، هنجار ذهني، احساس کنترل رفتاري و قصد رفتاري) و ديدگاه هنجاري (عدالت رويه اي، اعتماد به مأموران راهنمايي و رانندگي و احساس الزام در پيروي از قوانين ) گرفته شده است .
ازسوي ديگر، بررسي رابطۀ متغيرهاي مربوط به نظريۀ رفتار برنامه ريزيشده و ديدگاه هنجاري با تخلفات رانندگي حاکي از آن است که قصد رفتاري بيشترين تأثير را دارد و پس از آن به ترتيب متغيرهاي احساس الزام در پيروي از قوانين ترافيکي و عدالت رويه اي قرار دارند.