خلاصة:
بسیاری از پژوهشگران و صاحبنظران حوزه جنسیت بر این باورند که زنان و مردان به سبب جنسیتی شدن تن و روانهایشان درروند رشد، دیدگاه های متفاوتی نسبت به جهان اتخاذ میکنند، ازاینرو کاربردهای زبانی و شیوه نویسندگی آنان نیز متفاوت است؛ این به معنای آن است که با بررسی سبکشناختی متون ادبی و شگردهای زبانی بهکاررفته در آنها میتوان به تحلیل دقیقی از بازنماییهای جنسیتی و تاثیر جنسیت بر سبک نوشتاری متون رسید. با توجه به اینکه رمانهای منتشرشده توسط زنان برساخت، تولید، بازتولید و دگرگونی سبکی متون و هویت جنسیتی و روابط قدرت میان زن و مرد تاثیر میگذارند پژوهش حاضر بر آن شد تا رمان بازی آخر بانو اثر بلقیس سلیمانی را با توجه به متغیرهای سبکی جنسیتی موردبررسی و مطالعه قرار دهد. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و برپایه دیدگاه های برخی از پژوهشگران ازجمله سارا میلز به بررسی و کشف نشانه های سبک زنانه و تاثیر جنسیت نویسنده در سبک داستان بازی آخر بانو در سه سطح واژگانی، نحوی و گفتمانی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد اکثر مشخصه های زنانه نویسی و تاثیر جنسیت در این رمان آشکار است. در سطح واژگان کاربرد مکرر واژه های مرتبط با حوزه خانهداری، فیزیولوژی تنانه، بدن نگاری و تعابیر خاص زنانه دیده میشود، در لایه نحوی نیز علاوه بر سادهگویی با جمله های خبری، کوتاه و توصیفی، جزیی نگری و احساسی، رویا نگاری، توصیفهای راحت و اقلام واژگانی عام و تکراری مواجهیم که با فضا و ذهنیت سبک زنانه مناسبت دارد. در لایه گفتمانی نیز با توجه به فرهنگ و جامعه مردسالار، نویسنده به بافتاری اشاره میکند که از هر سو زن را فراگرفته است و زن سالها به وقت و کنش گری نیاز دارد تا بتواند از این گلوگاه فراتر رود.