ملخص الجهاز:
"اما چه بنویسم،وقتی دهها(مطلع)از استاد بر چششم نشسته که هر کدام شکایت و گله و نالش از زندگی را طرح میزند: (زندگی)نامیدهام تکرار صبح و شام را خواندهام عمر عزیز آمد شد ایام را *** (زندگانی)خورد و خوابی شد مرا خورد و خراب من عذابی شد مرا *** آزمودم(زندگی)را بارها دیدهام بسیار از این تکرارها *** گر همین است آنچه آن را(زندگی)خوانیم ما به کز این کار عبث چیزی نمیدانیم ما *** (زندگی)در عرصهء دنیا جدالی بیش نیست با جدالی(زندگی)کردن محای بیش نیست *** قیل و قال(زندگانی)ذوق و حال از یاد برد رنگ این آئینه را زنگ ملال از یاد برد *** آزاد(زندگی)همه عمرم تباه کرد تکرار روز و شب،شب و روزم سیاه کرد *** (زندگانی)عرصهء پیکار شد کار بر ما بیسلاحان زار شد *** هر چه عمر(زندگانی)پیش شد همچنان غم نیز بیش از پیش شد *** بیهودگی(زندگی)از مرگ بتر بود فرسودگی و غمزدگی،مرگ دگر بود *** در نزاع(زندگانی)صرف شد ایام عمر جنگ مرگ و(زندگی)را دادهام من نام عمر *** خستهام از(زندگان)خستهام بستهام در دام غمها بستهام *** (زندگی)با نام خود،با کام مرده کردهام تا بیابم دیگری را خویش را گم کردهام *** گرچه من بار گران از(زندگانی)میکشم دیگر از بار تن خود هم گرانی میکشم *** بهرهای از(زندگی)نبود چه خلق دیگرم چون زمان تنها شب و روزی به پایان میبرم *** عکسی از(زندگی)خویشتنم سایهء عمر گذشته است تنم *** (زندگی)با یاد ایام جوانی میکنم با خیال(زندگانی)زندگانی میکنم *** رفت عمری تا به راه(زندگانی)میروم میروم این راه با ناتوانی میروم *** (زندگ)بیوصل عشق از سخت جانی کردهایم ما بدون عمر،عمری(زندگانی)کردهایم *** (زندگانی)!کشت ما را مرگ بیآزار تو کو علاج هر غم و درمان هر بیمار تو *** یک عمر(زندگانی)از ماه و ساه و هفته آخر حکایتی شد آن هم زیاد رفته *** این بیتهای مسخ(با همهء بدایع و صنایع کار گرفته شده در آنها)،در مقایسه با بیت(چنین قفس)-«حافظ»فراز و فرود ستیز با زندگی و گریز از زندگانی را به درستی ترسیم میکند."