ملخص الجهاز:
"اما امر مهمتر آن است که این سینما در فنون و شیوههای روایت و گزینش موضوعات به آن رسیده که بتواند به عنوان کالایی تجاری-فرهنگی به منطقه صادر شود از این طریق فرهنگ و نام ایران در منطقه مطرح شود، چه تبلیغی از سینما قویتر که از جهت جلب سرمایه و انباشت سرمایه از برای تولید فیلم بسیار موثر خواهد بود و امکانات تولیدی سینمای ایران را گسترش خواهد داد و آن را از وضع پرنوسان و به دائم دچار بحران بر خواهد کشید.
لیک اگر کمی خوردهبین نگاه کنیم تا به چند سال پیش سینمای ایران به سوی نوعی خودنگاری میرفت؛تلاش از برای سینمایی اگرنه چندان رضایتبخش اما در تلاش به رسیدن هویتی که از ایران خبر میداد و این نه فقط به دلیل انتخاب داستان و موضوعات سرزمینی بود که در ساختار این حرکت دیده میشد که نتایج آن رشد کیفی بود اکنون چنین خود مینماید.
کاربرد کلیشههای سینمای وسترن،عنصری را که کلیشهیی نیست،در نوع خود،در جهان اسطوره،یکه و خاصه است،به کلیشهیی تاریخی-حادثی تبدیل میکند-اکسیون و مونتاژ و رفتار سکانس دزدان قافله را و قتل آنها را نگاه کنیم و به صحنههایی از وسترنهای سرخپوستی جان استرجس و هم مکتبان او-و از این طریق،یک اسطورهء اصیل،که از نظرگاه غربی و از نظر عادتشدهء ایرانی به سینمای حادثی، یک حادثهء مهجور و سنتی است و به فیلم درآمدنی نیست،ملموس و قابل دسترسی میشود."