خلاصة:
اخیرا اصطلاح جدیدی به عنوان هوش اخلاقی توسط بوربا در روانشناسی وارد شده است. وی هوش اخلاقی را توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست تعریف میکند. هوش اخلاقی توانایی درک درست از نادرست است. این عبارت به معنای برخوردار بودن از عقاید اخلاقی راسخ و قوی و عمل کردن به آنهاست، به گونهای که فرد به شیوهای صحیح و محترمانه رفتار کند. هوش اخلاقی به معنی توجه به زندگی انسان و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات باز و صادقانه و حقوق شهروندی است. هوش اخلاقی یک مقوله اکتسابی است و به موجب آن عوامل زیادی میتوانند بر آن تاثیر داشته باشند که از آن میان والدین، خانواده و نظام آموزشی بیشترین تاثیر را دارند. برای هوش اخلاقی عناصری از قبیل همدردی، انصاف، احترام، صبر و بردباری و... مشخص کردهاند. در این تحقیق سعی شده است به تعریف هوشهای چندگانه و هوش اخلاقی، مدلها و مولفههای هوش اخلاقی و هوش اخلاقی در افراد مختلف پرداخته شود.
ملخص الجهاز:
از اين رو گاردنر در ادامه تحقيقات خود تعريف اصلاح شده اي از هوش ارائه کرد که در آن به مسئله اراده و فرهنگ توجه ويژه اي کرده او مي گويد هوش يک ظرفيت جسمي روانشناختي براي پردازش اطلاعات است که مي تواند در يک زمينه فرهنگي فعال شود تا مشکلات را حل کند تا محصولاتي به وجود بياورد که در يک فرهنگ داراي ارزش هستند.
لنيک و کيل اخلاق را امري فطري و ذاتي در انسان مي دانند آنان در کتاب خود با اشاره به مطالعات اخير در حوزه عصب شناسي شواهد محکمي فراهم مي کنند تا نشان دهند که ما در حقيقت براي اخلاقي بودن به دنيا مي آييم گويي اين که در زمان تولد ما برايمان ساختاري اخلاقي طرح ريزي شده است .
در واقع او ساختار هوش اخلاقي را متشکل از هفت فضيلت همدلي (احساس و درک علايق و نگراني هاي ديگران )، وجدان (شناخت رفتار درست و شايسته و عمل بر مبناي آن )، خويشتنداري (تنظيم افکار و کارها به طوري که هر فشاري را از درون و بيرون متوقف کند و فرد آن گونه رفتار کند که مي داند و احساس مي کند درست است )، احترام (با ادب و توجه با ديگران رفتار کردن و نشان دادن اينکه براي افراد ارزش قائل است )، مهرباني (ابراز علاقه و توجه به بهروزي و احساسات ديگران )، بردباري (احترام به شان و حقوق همه افراد حتي آنهايي که باورها و رفتارهاي شان با شما تفاوت دارد) و انصاف (رفتار و عمل خالي از تعصب و منصفانه داشتن ) مي داند.