ملخص الجهاز:
"دلمر دیوز در مجموع از فیلمسازان قابل توجه هالیوود نیست و عمده شهرت وی به خاطر فیلمهایی است که در دهه پنجاه و شصت درباره جوانان ساخت که مشهورترین آنها یک مکان تابستانی نام دارد.
اما همه اینها نمیتواند فیلم را نجات دهد: پرنده باز آلکاتراز در مجموع کشدار و خستهکننده به نظر میرسد و فرانکن هایمر با وجود اینکه نهایت سعی خود را به کار برده تا فیلم یکنواخت نشود،اما ظاهرا به خاطر سوژه چارهناپذیر آن، چندان موفق نیست،ضمن اینکه فرانکن هایمر در انتقال مایه انتقاد سیاسی-اجتماعیاش هم چندان به موفقیت نمیرسد.
بهترین راه نزدیک شدن به آثار کورتیز این است که از طریق ژانر او را مورد بررسی قرار دهیم؛ به خصوص که کورتیز همزمان با رواج هرژانر(مثلا ملودرام و گانگستری در دهه سی یا موزیکال در دهه چهل)به سمت آن متمایل شده و این خود باز این حقیقت را یادآوری میکند که کورتیز یک کارگردان«استودیویی»به تمام معنی است.
فیلم ظاهرا قرار است یکی بر باد رفته دیگر باشد،اما این آرزو بر باد رفته است!خود مان درباره این فیلم میگوید:«در میانهء تولید فیلم، تهیهکنند تمام کادر سازنده را به هالیوود فراخواند.
جنگل آسفالت بیشک یکی از مهمترین فیلمهای این ژانر سینمایی محسوب میشود؛یک فیلمنامه عالی که در دست عوامل اجرایی مجرب،بدل به یکی از آثار ماندگار تاریخ سینما شده است.
از سویی در کارنامه او شاهکارهایی نظیر شاهین مالت،جنگل آسفالت و گنجهای سیرامادره وجود دارد که جملگی جزو ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما هستند و از سوی دیگر،فیلمهایی نظیر خدا میداند اقای آلیسون و وحشی و گیشا را ساخته است که تحمل آن تا به آخر تقریبا غیر ممکن به نظر میرسد."