خلاصة:
نفوذ علم کلام و اندیشههای کلامی در ادب فارسی مسئلهای انکارناپذیر است بهگونهای که میتوان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاههای کلامی عطّار در مثنویهایش پرداخته شده است. ازجمله مباحث مطرحشده در این پژوهش میتوان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد به حسن و قبح نقلی، تنزیه مطلق و توفیق الهی و معاد که از مهمترین مفاهیم کلامی عطّار در مثنویهایش است اشاره کرد؛ اما آنچه قابلتوجه است اینکه عطّار بهطور مطلق همه اندیشههای کلامی فرق را نمیپذیرد؛ بهعبارتدیگر دیدگاههای عطّار تلفیقی از دیدگاه عرفانی و نظریات کلامی است؛ مثلاً در زمینه توحید، عطّار اعتقاد به خدایی محبوب، لطیف و معشوق دارد درحالیکه اشاعره بیشتر خداوند را جبّار و قهّار میدانند که هرچه انجام دهد عدالت محض است. بهطورکلی میتوان گفت که اگرچه عطّار در بسیاری موارد دیدگاهی نزدیک به دیدگاه اشاعره دارد اما در مواردی هم میتوان اندیشههایی متفاوت با اندیشههای اشاعره را در آثارش مشاهده کرد.
The influence of theology and verbal thoughts in Persian literature is an undeniable issue, so we can observe the majority of verbal subjects in mystical works. In this study, we consider verbal scopes of Attar in his Masnavi including verbal theism and belief in behavioral determinism and wisdom dysfunction. In the conception of narrative virtue, indecency, absolute purity, and divine grace and resurrection are the most important verbal concepts of Attar in Masnavi. But it is noticeable that Attar did not accept different verbal thoughts absolutely. In other words, Attar's perspectives incorporated gnostic scopes and verbal theories. For example, in the field of theism, he believed in a beloved, lovable, and kind God while most poets knew his wrathful and unmerciful features that whatever he does is mere justice. Generally, it could be said that although Attar had the same views as other poets, in some cases, one can see ideas different from the other poets’ ideas in his works.
ملخص الجهاز:
ازجمله مباحث مطرح شده در اين پژوهش مي تـوان بـه توحيـد و اعتقـاد بـه جبر رفتاري، باور به نارسايي عقل در فهم معارف ، اعتقاد به حسن و قبح نقلي، تنزيـه مطلـق و توفيـق الهـي و معاد که از مهم ترين مفاهيم کلامي عطّار در مثنويهايش است اشاره کرد؛ اما آنچه قابل توجـه اسـت اينکـه عطّار به طور مطلق همه انديشه هاي کلامي فرق را نمي پذيرد؛ به عبـارت ديگـر ديـدگاه هـاي عطّـار تلفيقـي از ديدگاه عرفاني و نظريات کلامي است ؛ مثلاً در زمينـه توحيـد، عطّـار اعتقـاد بـه خـدايي محبـوب ، لطيـف و معشوق دارد درحاليکه اشاعره بيشتر خداوند را جّبار و قهّار مي دانند که هرچه انجـام دهـد عـدالت محـض است .
او از طرفي با اختياري که معتزله براي انسان قائل بودند مخالف بود؛ چراکه آن اختيار، حضور و اقتدار خداوند را در ميان انسان ها به شدت کم رنگ جلوه ميدهد و ذات حق را اين گونه تصوير ميکرد که هيچ دخالتي در کار انسان ها نميکند و آنان را به حال خود رها ساخته است و از سوي ديگر اشعري با مجبرّه نيز سر سازگاري نداشت چراکه اعتقاد به جبر يکسره مسئوليت را از انسان سلب مي کند؛ در ميان مجّبره و اختيار تفويض آساي اهل اعتزال ، راه سومي پيش ميگيرد؛ کسب راهي ميان دو، که مزاياي دو باور را دارد و از نقص هاي آن دو تفکر عاري است (گذشته ، ١٣٧٦: ٨١-٨٢).