خلاصة:
پرداختن به «مردم» در معنایی جدید که دال بر تعیین جایگاه و نقش مهم آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی باشد با شروع جریان مشروطیت و در نمود بارز در آراء متفکران برجسته ای چون نائینی قابل مشاهده است.این ظهور و نمود اندیشگی در قالب جدید به نوعی در نسبت همراهی با جهان مدرن تلقی می شود.اما مسئله ای که در مورد نائینی به طور عام و نظر وی درباره جایگاه مردم به طور خاص وجود دارد دو دیدگاه متفاوت است؛دیدگاه اول، نائینی را اندیشمندی میداند که آراء او را در مورد نقش و جایگاه مردم با جهان مدرن یکی می داند؛ و دیدگاه دوم، نائینی را عالم دینی نو اندیشی میداند که بر اساس اصول و مبانی اندیشه در ایران(ایرانی- اسلام شیعی)با توجه به شرایط و مقتضیات زمان، اندیشه جدیدی را در خصوص نقش و جایگاه مردم طرح کرده است.در دیدگاه اول جهان مدرن را درک کرده و در دیدگاه دوم صرف یک همسوی است و بن مایه دوران مدرن را درک نکرده است.در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نسبت آراء نائینی در مورد مردم با اصول و مبانی دولت مدرن پرداخته میشود.
Dealing with "people" in a new meaning that indicates their important position and role in the political and social arena with the beginning of constitutionalism and can be seen clearly in the opinions of prominent thinkers such as Naini. This emergence and manifestation of thought in a new format In a way, it is considered to be in the relationship with the modern world. But the issue that exists about Naini in general and his opinion about the position of people in particular are two different views; the first view considers Naini as a thinker whose views are He considers the role and position of people to be the same as the modern world; And the second point of view considers Naini as a religious scholar of new thinking, who based on the principles and foundations of thought in Iran (Iranian-Shiite Islam), according to the conditions and requirements of the time, proposed a new idea about the role and position of the people. In the first point of view He understood the modern world and in the second point of view it is just an alignment and he did not understand the essence of the modern era. In this article, the ratio of Naini's opinions about the people with the principles and foundations of the modern state is investigated using a descriptive-analytical method.
ملخص الجهاز:
ایـن عـدم آگـاهی از اصـول دموکراسـی و در نظـر نداشـتن معنـی و مفهـوم آزادی در چارچوب دموکراسی و نداشتن تجزیه و تحلیل نو از مفاهیم «میهن » و «ملیت » در چنـد جـا از جانب عبدالهادی حائری مورد اشاره و تاکید قرار گرفته است (حائری ، ١٣٦٠ :٢٨٤ و ٣٠٢) بـه طور مشخص و مصداقی روی چند موضوع هم تاکید شده که در معنای جدید، فهمـی از آنهـا در اختیار نائینی نبوده است : ـ اینکه نائینی آزادی را تنها به مفهوم اسلامی اثر یعنی ضد بردگی در نظر داشته است ، معادل معنای مدرن آن در دموکراسی نیست ؛ چـرا کـه مفهـوم آزادی در یـک رژیـم مشروطه و دموکراسی نمی تواند صرفا در محدوده ضد بردگـی و آزادی از اسـتبداد تلقی شود.
نوگرایان دنیای اسلام پـیش از نـائینی پیرامـون مسـئله هماهنگی میان اسلام و مسائل نو سیاسی و اجتماعی سخن رانده بودند ولی نوشـته هـای آنـان موضع کیش شیعه را کـه از تئـوری جداگانـه ای در مـورد حکومـت برخـوردار اسـت نشـان نمی داد(حائری ، ١٣٦٠ :٢٦٩) به تعبیر حمید عنایت ، بحث نائینی ، مشروطه بود که شیعه را برای نخستین بار در تاریخش با نیازهای دموکراتیک عصر جدید رو در رو قرار داد و این جریـان را از یک فرقه باطنی و بی عمل به یک جنبش توده ای بدل کرد(عنایت ، ١٣٧٢ :٢٨١) باز به تعبیـر وی انقلاب مشروطیت نمایانگر نخستین مواجهه مستقیم بین فرهنگ سنتی اسلامی و غرب در ایران جدید است .