خلاصة:
زمینه و هدف
در میان ادوار گوناگون تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از جنبه های مختلف از جمله عرفان و تصوف، عصر قاجار کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ این در حالی است که رواج عرفان و تصوف به دلایل گوناگون در ایران منجر به نگارش کتب عرفانی و نسخ خطی بسیاری در این دوران شد. هدف این این پژوهش روشنتر شدن مباحث و زمینه های فکری و جریانشناسی علل توجه به تصوف در کتب عرفانی اعم از نسخ خطی است.
روش مطالعه
روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی براساس مطالعات کتابخانه ای است.
یافته ها
در تاریخ سیاسی اجتماعی و فرهنگی ایران، دوران حکومت قاجار ویژگیهای خاصی دارد که آن را از سایر ادوار متمایز مینماید؛ عصر قاجار دوران تغییرات مهمی در جامعه ایران بود. تفکرات متفاوت شاهان قاجار در حمایت از عرفا، سرخوردگی مردم از اوضاع و شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و رویگردانی از سالوس و تزویر برخی علمای عصر، عرصه را برای ظهور و بروز دوباره تمایلات عرفانی و تمسک به عارفان برای حل مشکلات معنوی و ایجاد آرامش روحی، در بین اقشار گوناگون جامعه فراهم آورد.
نتیجه گیری
پس از انقراض حکومت صفویه، عوامل گوناگونی از جمله حمایت شاهان قاجار از جریانهای تصوف و عرفان از جمله فرقه نعمت اللهیه، دلزدگی مردم از شرایط و اوضاع اقتصادی و سیاسی که سبب شده بود عرفان بعنوان ملجا و پناهگاهی مورد توجه قرار گیرد، تلاشهای مستمر و پیگیرانه برخی بزرگان و سردمداران طریقتهای تصوف در جهت تبلیغ و گسترش و رواج اندیشه های عرفانی، توجه به هنر خوشنویسی، و نارضایتی بسیاری از افراد جامعه از عالمان و زاهدمآبان عصر همگی سبب توجه به مقوله عرفان، رواج کتب عرفانی و نگارش نسخ خطی در این دوران شد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Among the various periods of Iran's political, social and cultural history from various aspects including mysticism and Sufism, the Qajar era has received less attention from researchers; This is despite the fact that the spread of mysticism and Sufism in Iran led to the writing of many mystical books and manuscripts during this period. The purpose of this research is to clarify the topics and intellectual contexts and flow of reasons for paying attention to Sufism in mystical books, including manuscripts.
METHODOLOGY: The research method in this descriptive-analytical essay is based on library studies.
FINDINGS: In the political, social and cultural history of Iran, the period of Qajar rule has special characteristics that distinguish it from other periods; The Qajar era was a time of important changes in Iranian society. The different thoughts of the Qajar kings in supporting the mystics, the people's disillusionment with the political, social, economic and cultural situations and conditions, and turning away from the salus and delusions of some scholars of the age, created the arena for the emergence and re-emergence of mystical tendencies and clinging to the mystics to solve spiritual problems. and to create peace of mind among different sections of the society.
CONCLUSION: After the extinction of the Safavid rule, various factors including the support of the Qajar kings to Sufism and mysticism, including the sect of Nematullahiyya, the people's disillusionment with the economic and political conditions that caused mysticism to be considered as a refuge and refuge, The continuous and persistent efforts of some elders and leaders of Sufism in the direction of propagating and spreading mystical ideas, paying attention to the art of calligraphy, and the dissatisfaction of many people in the society with the scholars and ascetics of the era, all caused attention to the category of mysticism, the spread of mystical books and manuscript writing. It was during this time.
ملخص الجهاز:
کتابي با عنوان «جريانشناسي عرفان و تصوّف از آغاز صفوي تا اواخر دوران قاجار» از محمدرضا اسفنديار (١٣٩٨) موجود است که نويسنده در آن به جريانهاي سياسي ـ مذهبي رابطۀ عالمان ديني با عارفان ، طريقتهاي صوفيه در عصر صفوي پرداخته و در ديگر فصول کتاب به طريقتهاي تصوّف از جمله ذهبيه ، خاکساريه و نعمت اللهيه در قالب توجه به بزرگان و زندگينامه و آثار سرسلسله هاي اصلي اين اقطاب پرداخته است .
از ديگر سو با به قدرت رسيدن حکومت قاجار بويژه از دورة فتحعليشاه قاجار، به دليل علاقه مندي شاهان اين سلسله به هنر از جمله خوشنويسي، هنرمندان چيره دستي با اهتمام هرچه بيشتر به پذيرش سفارشات دربار ادبا، شاعران ، عارفان و عالمان پرداختند؛ حمايت قاجار از خوشنويسان ادامه يافت و در ادوار بعد از جمله دوران ناصرالدين شاه قاجار به شکوفايي بسيار رسيد و همين امر سبب پيوند ميان رواج کتابت نسخ خطي -با وجود ورود صنعت چاپ به ايران در اين دوران - در کنار گسترش عرفان و تصوّف گرديد.
بررسي منابع تاريخي نشان ميدهد که تمامي شاهان صفوي سياست يکسان و واحدي درخصوص سلسله هاي عرفان و تصوّف عصر خويش نداشته اند؛ بعنوان نمونه گرچه شاه اسماعيل خود را اهل طريقت ميدانست ، شاه عباس دست صوفيان را از دخالت در قدرت و سياست کوتاه کرد و براي تغيير مذهب مردم ايران از آيين تسنن به تشيّع با کمک گرفتن از عالمان ديني و بها دادن به آنها، مجبور به مقابله با بزرگان و مشايخ صوفيه شد (ر.