خلاصة:
علیرغم قرابت مبانی عام کلامی سلفیان وهابی و جهادی، انکار مدخلیت عمل در تحقق ایمان از سوی وهابیت و اصرار بر مدخلیت عمل در تحقق ایمان از سوی جهادیون، این دو گرایش سلفیه معاصر را در مسئله ایمان و کفر در مقابل یکدیگر قرار داده است. این نوشتار با روش تحلیل کتابخانهای پس از تبیین محل نزاع سلفیان وهابی و جهادی، به واکاوی اهم نقدهای متقابل این دو جریان سلفی در این مسئله پرداخته است. تحلیل نقدهای متقابل سلفیان وهابی و جهادی روشن میدارد که هر دو گروه ادعای استناد باورهای خود به فهم سلف از کتاب و سنت را دارند و در عین حال بر دو موضع کاملا متضاد پافشاری می-کنند که همین امر گواه روشنی بر تشتت مبانی فکری سلفیه معاصر به طور عام و سلفیان وهابی و جهادی به طور خاص است. از سوی دیگر تشبیه جهادیون به خوارج از طرف وهابیون و تشبیه وهابیون به مرجئه از طرف جهادیون به این معناست که بطلان باورهای خوارج و مرجئه را واضح میدانند و در نتیجه هر دو جریان اجماع مرکب بر فاسدالعقیده بودن خود دارند. اگرچه مرتبا علمای وهابی، ضمن تبرئه خود از تکفیرگرایی، سلفیان جهادی را بدلیل تکفیر اهل معصیت، مروج تکفیرگرایی معرفی میکنند، اما عملکرد تاریخی سلفیه وهابی و جهادی نشان میدهد هر دو طیف نوعی از خوارج مسلکی را در مسئله ایمان و کفر اتخاذ کرده و بدون پشتوانه منطقی به تکفیر مسلمین رو آوردهاند. با این تفاوت که جنس تکفیر وهابیت، کفر در امور عبادی فردی و جنس تکفیر جهادیون عموما کفر در امور اجتماعی و حکومتی است.
ملخص الجهاز:
(مدخلي، همان ، ص ٨) همچنين علماي وهابي با استناد به روايت ابن عباس در تفسير آيه حاکميت کـه گفتـه اسـت «إنه ليس کفرا ينقل عن الملة ، ومن لم يحکم بما أنزل اٰلله فأولئک هم الکـافرون ، کفر دون کفر»، (نيشابوري، ١٤١١، ج ٢، ص ٣٤٢) معتقدند که در فهم سلف ، حتي تحکيم به غير ما انزال الله که از اعظم مفاسد عملي است نيز موجب زوال ايمـان نبـوده اسـت و ابـن عباس با عبارت «کفر دون کفر» آن را به کفر اصغر و معصيت متصف نمـوده اسـت .
استشهاد به ديدگاه علماي مورد احترام سـلفيان در عـدم تـلازم عمل و اعتقاد همچنين علماي وهابي فهم مفسرين مورد احترام سلفيان چـون ابـن تيميـه ، ابـن کثيـر و آلوسي که آن ها نيز با استناد به روايت ابن عباس و تصريح بـر تمـايز مقـام عمـل و اعتقـاد، جحود عملي بدون انکار اعتقادي را تنها موجب کفر اصغر دانسته اند (ابن تيميه ، ١٤٢٣، ج ٣، ص ٦٥، ابن کثير، ١٤١٩، ج ٣، ص ١٠٨، آلوسي، ١٤١٥، ج ٣، ص ٣١٤) را شاهدي ديگر بر عدم مدخليت عمل صالح در تحقق و زوال ايمان ميدانند.
تمسک به شان نزول آيه حاکميت در اثبات کفر تحکيم بـه غيـر ما أنزل الله سيد امام آل شريف با اشاره به روايتي در صحيح مسلم که شان نـزول آيـه حاکميـت در مورد مذمت تغيير عملي احکام الهي توسط علماي يهود دانسته است (نيشابوري، ١٣٧٤، ج ٢، ص ١٣٢٧) را نشانه روشني ميداند که از منظر خداوند هر کسي در عمل احکام الهي را تغيير دهد و به غير آن حکم کند کافر است و لو اينکه بدان احکـام اعتقـاد داشـته باشـد؛ همان گونه که علماي يهود نيز به احکام الهي باور اعتقادي داشتند؛ اما به دليل توجيهاتي در عمل برخلاف آن عمل ميکردند.