خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبکهای فرزند پروری با میزان دانش و نگرش جنسی والدین و میزان راحتی و علاقمندی آنها به گفت وگو با فرزندان در مورد موضوعات جنسی انجام گرفت. نمونه آماری 160 نفر از والدین دارای فرزند در شهر شیراز بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها، از پرسشنامههای شیوههای فرزندپروری (دیانا بامریند، ۱۹۹۱)، میزان علاقهمندی والدین به گفتگو در مورد موضوعات جنسی (کوبلینسکی و اتکینسون، ۱۹۸۲) و پرسشنامه دانش و نگرش جنسی (بشارت، ۱۳۸۴) استفاده شد. پایایی ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون، رابطه هر یک از ابعاد سبکهای فرزند پروری با دانش و نگرش جنسی والدین و میزان علاقه مندی به گفتگو در موضوعات جنسی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش بین سبک فرزندپروری استبدادی با علاقمندی به گفت و گو در مورد موضوعات جنسی رابطه منفی معناداری وجود دارد. بین سبک فرزندپروی مقتدرانه با دانش و نگرش جنسی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین سبک فرزندپروری سهل گیر با دانش و نگرش جنسی و علاقه به گفت و گو در مورد مسائل جنسی در خانواده هیچ رابطه معناداری مشاهده نشد. با این حال، حتی با وارد شدن دانش و نگرش جنسی به پیش بینی همچنان سبک فرزندپروری استبدادی به طور منفی میزان علاقمندی به گفت و گو در مورد موضوعات جنسی در والدین را پیش بینی میکند. نتیجهگیری: بهترین سبک فرزند پروری جهت برقرار ی ارتباط با فرزندان و گفت و گو راجع به مسائل جنسی سبک فرزند پروری مقتدرانه بوده و والدین باید نسبت به افزایش دانش و آگاهی خود در زمینه مسائل جنسی و یادگیری اصول فرزند پروری مقتدرانه اقدام کرده تا بتوانند از بروز رفتارهای پرخطر و آسیب رسان در فرزندان جلوگیری نمایند.
the present study aimed to investigate the relationship between parenting styles with parents’ sexual knowledge and attitude and the level of interest in talking about sexual issues with children in shiraz. therefore, 160 parents with children were selected by convenience sampling as a statistical sample. the data were collected by parenting styles questionnaire (baumrind, 1991), parents’ interest in talking about sexual issues (koblinsky & atkinson, 1982), and sexual knowledge and attitude scale (besharat, 2005). the reliability of the instruments was estimated using cronbach’s alpha. the relationship between each dimension of parenting styles and parents’ sexual knowledge and attitude and interest in talking about sexual issues was examined using correlation and regression analysis. the results revealed a significant negative relationship between authoritarian parenting style and interest in talking about sexual issues. there was a significant positive relationship between authoritative parenting style and sexual knowledge and attitude. furthermore, no significant relationship was found between permissive parenting style and sexual knowledge and attitude, and interest in talking about sexual issues in the family. however, even with the introduction of sexual knowledge and attitudes as predictors, the authoritarian parenting style still negatively predicted the level of parents’ interest in discussing sexual issues. according to the results, the best parenting style for communicating with children and talking about sexual issues is the authoritative parenting style. parents should increase their knowledge and awareness about sexual issues and learn the principles of authoritative parenting to prevent high-risk and harmful behaviors in children.
ملخص الجهاز:
بررسي رابطۀ بين سبک هاي فرزند پروري با دانش و نگرش جنسي والدين و ميزان علاقه مندي به گفتگو در مورد موضوعات جنسي خانواده در شهر شيراز سهيلا باستاني *١، ميترا صفاکيش ٢ ١- دکتري مشاوره ، مؤسسه آموزش عالي فاطميه شيراز، گروه روانشناسي و مشاوره ، شيراز، ايران .
با استفاده از آزمون همبستگي و تحليل رگرسيون ، رابطه هر يک از ابعاد سبک هاي فرزند پروري با دانش و نگرش جنسي والدين و ميزان علاقه مندي به گفتگو در موضوعات جنسي مورد بررسي قرار گرفت .
ازاين رو علاقۀ روزافزوني در ميان نوجوانان براي به دست آوردن اطلاعات سلامت جنسي به صورت آنلاين وجود دارد (٢٠٢١ ,Durfee &Yoost, Ruley ) و اين آموزش ها ممکن است براي برخي فرهنگ ها اين نگراني را به وجود آورد که باارزش هاي آنان متضاد باشد (٢٠٢١ ,Larsson &van Wees, Fried )؛ عموماً والدين بيش از آن که اطلاعات شفافي دربارٔە مسائل جنسي به فرزندان خود انتقال دهند، پيام هايي در مورد اخلاق جنسي و خويشتن داري به آن ها مي دهند که اغلب منفي يا اخطار آميز است (معماري، خنيفر، مهران ، يزداني وفريدوني، ١٣٩٨).
تاکنون مطالعات بسياري در هر کدام از حوزه هاي تربيت جنسي و فرزند پروري انجام گرفته است ، ليکن ازآنجاييکه مقوله ي نقد، تغيير و «گفتگو» محور مطالعه ي تعليم و تربيت انتقادي فريره ١ است ، ما نيز با اضافه کردنُ بعد ميل به گفتگو، در بين نمونه هاي فرهنگ ايراني هدف از اين پژوهش را بررسي روابط اين سه متغير طبق فرضيه هاي زير قرار داديم : فرضيه ١: بين سبک فرزند پروري استبدادي با علاقه مندي به گفت وگو در مورد موضوعات جنسي در خانواده رابطه منفي معناداري وجود دارد.