خلاصة:
امروزه روش نظریه پایه سازهگرایی همانطور که بیان شده است ریشههای صریح خود را در عملگرایی کنش متقابل نمادین دارد که عمدتا در دانشگاهها در اوایل و اواسط قرن بیستم توسعه یافت. کنش متقابلگرایی نمادین، افراد را به عنوان عواملی فعال و تفسیری در نظر میگیرد که خود، هویتها، معانی، کنشهای اجتماعی، جهانهای اجتماعی و جوامع را از طریق کنش متقابل میسازند. کنش متقابل نمادین یک دیدگاه نظری با پایان باز است که مطالعه کنش، فرآیند و معانی را با تمرکز بر نحوه ساخت و مذاکره مردم معانی، دستورات و کنشها در زندگی روزمره خود تقویت میکند. در این فصل، استدلال میکنیم که سازندهگرا، شامل بسته نظریه-روش آن که بر اساس کنش متقابل نمادین و سنت مکتب ساخته شده است، میتواند بیشتر با جامعهشناسی جدید دوران کودکی ترکیب شود تا دنیای اجتماعی کودکان و معانی، دستورات و کنشهای مورد مذاکره را مطالعه کند.