خلاصة:
آرایههای بیانی، بخشی از شیوههای زیباییآفرینی سخن را تشکیل میدهند. از زمرة مهمترین این آرایهها یکی استعاره است و دیگری کنایه. مقالة حاضر به بررسی کاربرد استعاره و کنایه در امثال و حکم فارسی بر پایة امثال و حکم دهخدا پرداخته است. مبنای این مطالعه امثال و حکم منثور فارسی بوده است تا کاربرد طبیعیتر این دو آرایه در آنها شناخته شود. دربارة جنبههای گوناگون امثال و حکم فارسی، از جمله جنبههای تاریخی و اجتماعی آنها تاکنون تحقیقاتی صورت گرفته است، اما در بارة جنبههای زیباییشناختی آنها تحقیق خاصی به انجام نرسیده است و این مقاله کوشیده است این جنبهها را در امثال و حکم دهخدا با بررسی کاربرد دو آرایة بیانی نامبرده روشن کند. نتیجة این مطالعه نشان میدهد که بسامد صنعت بیانی کنایه در امثال و حکم منثور دهخدا بیش از استعاره است و دلیل این امر را میتوان نزدیکی ساختار کنایه و امثال و حکم دانست. به تعبیر دیگر، با این که صاحبنظران زبانشناسی شناختی، در بحث از کاربرد آرایههای ادبی در زبان متداول، بر کاربرد استعاره تحت عنوان استعاره مفهومی متمرکز بودهاند، به نظر میرسد کاربرد افزونتر کنایه در امثال و حکم، تداخل زبان ادبی و زبان عامه را بهتر نشان میدهد.
ملخص الجهاز:
با آنچه گذشت، بنای این مقاله آن است که به چند و چون کاربرد استعاره و کنایه در امثال و حکم فارسی بپردازد و بگوید کدام یک از این دو آرایه با ساختار این گونة ادبیات عامه همخوانی بیشتری دارد و هر کدام با چه بسامدی در آن به کار رفته است؟ پیشینهی تحقیق دربارة جنبههای گوناگون امثال و حکم بجز گردآوری آنها که کار مغتنمی است، تاکنون تحقیقاتی انجام گرفته است.
البته در بیشتر موارد، کاربرد نام کنایة تهکمیه بر این دست موارد صادقتر است، زیرا جنبة مشابهت میان طرفین برقرار نیست؛ چنان که نمونة زیر از شعر خاقانی که در آن «کریم» به معنای «خسیس» کاربرد یافته، کنایة تهکمیه است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (خاقانی، 1393: 80) باری، این ساختار هم در امثال با بسامد بسیار پایین قابل مشاهده است: آفرین به شیری که خورده است (دهخدا، 1390: 74) با آن زبان خوشت یا پول فراوانت یا راه نزدیکت (همان: 517) حیف آنها که مردند و آواز تو را نشنیدند (همان: 1041) / استعارهی مفهومی چنان که گذشت، امروزه زبانشناسان شناختی با نگاهی تازه به استعاره نگریستهاند.
در بین استعارهی اصلیه و تبعیه، استعارهی اصلیهی بسامد بیشتری دارد که این موضوع نشان دهندهی این است در امثال و حکم از ژرف ساخت واقعی و اصیل استعاره استفاده شده است و دلیل استفاده نشدن و کم استفاده شدن از استعارهی تبعیه را میتوان نزدیکی ساختار این نوع استعاره به کنایه دانست.