خلاصة:
نظربازی در معنای نگریستن به زیبایی یکی از بنمایههای پربسامد ادبیات عاشقانه و عارفانه است و در آثار بسیاری از بزرگان ادب فارسی بازتاب قابل توجهی دارد. از جملهی این شاعران میتوان به حافظ اشاره کرد که با توجه به اندیشههای حاکم بر اشعار او نظربازی بازتابی مهم در شعر او دارد و شایسته بررسی است. حافظ نظربازی را تلویحا به اقسام متعددی تقسیم کرده است و اعتقاد دارد همه افراد جامعه به اعتباری نظربازند و به بیان دیگر نظربازی امری همه شمول است او همچنین با سربلندی و افتخار نظربازی را هنری والا میداند که در ازل به او عطا شده است و در سرنوشت او نوشته شده و او تا ابد از آن دست نخواهد کشید.
ملخص الجهاز:
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن (همان: 262) من دوستدار روی خوش و موی دلکشم مدهوش چشم مست و می صاف بیغشم (همان: 226) این مفاهیم در شعر حافظ به تناسب منطق شعری حاکم بر اشعار او با ویژگیهای خاصی وجود دارد و او با سربلندی و افتخار از نظربازی خود که آن را نصیبی ازلی میداند، یاد میکند و آن را نه تنها عیب نمیشمارد بلکه آن را هنری میداند که خود را به آن آراسته است.
» (آشوری، 1389: 4) در بعد عرفانی شاعر از منظوری زمینی به منظوری آسمانی نوسان میکند و او و آثار او را مینگرد و از زیبایی آن لذت میبرد: وجه خدا اگر شودت منظر نظر زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی (حافظ، 1380: 327) بیخیالش مباد منظر چشم زان که این گوشه جای خلوت اوست (همان: 38) عبدالرحمن جامی به شرح نظری این موضوع از منظر عرفان میپردازد و مینویسد: جمال حق به دو گونه است: مطلق و قید.
» (راستگو، 1385: 152) هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو (حافظ، 1380: 276) نظر به فراتر از ظاهر زیبایی برانگیزنده اصلی نظربازی است اما حافظ هرگاه که مشخص از زیبایی صحبت میکند گاهی چیزی فراتر از ظاهر را مدنظر قرار میدهد و معتقد است مقصود او از نظربازی نظر به این زیبایی است.