ملخص الجهاز:
"براستی تأمل و مطالعه روی تغییرات و دگرگونیهای جسمی و دماغی که ما پیوسته دستخوش آن هستیم کافی است تا این حقیقت را بر ما روشن سازد که چگونه طبیعت از راه لطف و مرحمت تلخی و مرارت زوال و نیستی را از کام ما محکومان به فنا میزداید:از آنهمه شادابی و طراوت جوانی و از آن روزهای خوش سلامت و بیخیالی مگر باز چیزی برای فلان پیر مرد یا پیر زن فرتوت و از کار افتاده بجای مانده است؟روزی«سزار»خطاب به یکی از سربازان گارد مخصوص خود که در کمال ضعف و پیری از او رخصت میخواست تا استقبال از مرگ خود را از رنج هستی برهاند به طنز گفت:«ببینم تو واقعا فکر میکنی که هنوز زندهای؟!»2.
باری من همیشه در این اندیشه بودهام که چرا در میدانهای کارزار مرگ چهرهای بس گشادهتر و مأنوستر از قیافهء آن در بسترها دارد؟چه اگر جز این بود،عرصهء جنگ مبدل به انجمنی از پزشکان و سوکواران (1)اقتباس از کتاب«زندگانی طالس»،نوشتهء»دیوژن لائرس- Dioge?ne Lae?rce » فصل اول،صفحهء 35- میگشت-و نیز چرا روستائیان و طبقات پائین اجتماع اطمینان و سکون بیشتری در برابر مرگ از خود نشان میدهند؟فکر میکنم در حقیقت آنچه از خود مرگ بیشتر موجب هراس ما میشود همانا این قیافههای پریشان و اینهمه سر و صدا و تشریفاتی است که ما در اطراف آن میچینیم: بروز یک دگرگونی کامل و ناگهانی در شیوهء متعارف زندگی،ناله و فریاد مادرها و زنها و بچهها حضور آدمهایی مبهوت و افسرده،آمد و شد خدمهء نگباخته و ماتمزده،اطاقکی تاریک و بیروزنه،شمعدانهایی با شمعهای افروخته،بستر مرگ در محاصرهء گروه پزشکان و کشیشان درآمده،همه و همه وسایلی هستند که ثمری جز ایجاد خوف و وحشت برای ما ندارند؛چه بدین ترتیب ما از همان بستر مرگ خود را خاک کرده و مدفون میبینیم."