ملخص الجهاز:
"این باورهای جامع از لحاظ درجاتشان با یکدیگر متفاوتند، این درجات عبارتند از: 1- صراحت روش قواعد و دستورات، 2- انسجام سیستماتیک پیرامون یک اعتقاد اخلاقی ویژه یا مردکه، 3- قرابت و وابستگیهای تأیید شده با دیگر الگوها –چه الگوهایی که در گذشته رایج بوده و چه الگوهای حاضر، 4- انعطاف ناپذیری در قبال اصول نوین و تغییرات دیگر، 5- الزامات رفتاری، 6- تأثیرات مشترک، 7- انتظار اجماع از جانب کسانی که آنها را قبول کردهاند، 8- دستورات آمرانه، 9- همکاری با نهادی که جهت تحقق الگوهای اعتقادی در نظر گرفته شده است12.
از هنگامی که ایدئولوژی به عنوان یک نظام سمبلیک وجود داشته است، توانسته که به عنوان یک «هنر» مطرح شود و یک تحلیل گر (مجهز به روشنبینی شایسته علمی) ممکن است که این توانایی را داشته باشد تا در مورد جهتگیریهای کسانی که ایدئولوژی را به وجود آوردهاند و یا کسانی که آن را قبول نمودهاند، نتایجی مطلوب اخذ نمایند (نظیر بعضی کارهای هنری یا دیگر فرآوردههای متصور اخلاقی) یک ایدئولوژی ممکن است برای یک تحلیلگر، جنبههای انگیزشی را که پوشیده و یا فهمشان برای خود ایدئولوگ مبهم باشد، روشن نماید.
نویسندگان بسیاری عبارت «پایان عصر ایدئولوژیها»80 در جوامع نسبتا پیشرفته اشاره کردهاند، جوامعی که نهادهای اجتماعی آنها فرآیند دائمی انتقاد از خود را اجازه میدهند، لذا از جمله خصوصیاتی که ممکن است برای جامعه خود اصلاحگر ذکر نمود عبارتند از؛ توافق بسیار وسیع با احترام به ارزشهای اجتماعی (نخستین مرحله ساختار اجتماعی) تمایز روشن و صریح بین ارزشها و هنجارها (به طوری که هنجارهای سخت و مبهم ضرورتا به معنای ارزشهای سخت و مهاجم نیستند) لذا یک سلسله مراتب جدیدی از کنترل را ارائه میدهد."