خلاصة:
پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف مقایسۀ چگونگی مهارتهای زبانشناختی در کودکان نارساخوان و کودکان عادی با ثبت الکتروآنسفالوگرافی در حالت استراحت با چشمان باز انجام گرفت. جامعۀ آماری شامل 20 کودک 7 تا 11 سالۀ نارساخوان مراجعهکننده به کلینیک مهراز اندیشه و 19 کودک عادی شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. تشخیص نارساخوانی در کودکان، با استفاده از مقیاس هوشی وکسلر (نسخۀ چهارم) (WISC-IV) انجام گرفت. دادهها با نرمافزار نوروگاید کمی و در نرمافزار SPSS نسخۀ 23 با آزمون ویلکاکسون تحلیل شدند. نتایج کمی پژوهش، حاکی از بالاتربودن دامنۀ ریتمهای دلتا و تتا در نواحی پیشانی، پسین، نیمکرۀ راست و چپ در گروه نارساخوان و بالاتربودن دامنۀ ریتمهای آلفا و بتا در این نواحی در گروه کنترل بود. این یافتهها با دیگر مطالعات در این حوزه همخوان است و وجود نقص در مهارتهای زبانی گروه نارساخوان را تأیید میکند؛ بنابراین بررسی ریتمهای مغزی در حالت استراحت میتواند بهعنوان شاخصی مناسب در تشخیص مهارتهای زبانی کودکان نارساخوان عمل کند و با تکیه بر آن میتوان در الگوی امواج مغزی مرتبط با مهارتهای زبانی تغییر ایجاد کرد و به پیشرفت مداخلات بالینی برای کودکان نارساخوان کمک کرد.
During an EEG eyes-opened state, the current investigation aimed to compare the language abilities of typically developing and dyslexic children. This research employed a descriptive-analytical design. The statistical sample for the study comprised 19 typical children residing in Shiraz city during the academic year 2020-2021 and 20 dyslexic children aged 7 to 11 who were referred to psychologists at the Mehraz Andisheh Clinic. The remaining 19 children were selected using the purposeful sampling method. The Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC-IV) was utilized in the diagnostic process for children diagnosed with dyslexia. EEG data were quantified using Neuroguide software and analyzed using the Wilcoxon test in SPSS-23. The QEEG findings revealed that dyslexic children exhibited greater absolute power in the delta and theta regions of the frontal, parietal, left, and right hemispheres compared to the control group. However, the control group demonstrated greater absolute power in these areas in comparison to the dyslexics. The results corroborate the conclusions drawn in other studies and validate the presence of an atypical linguistic network among individuals with dyslexia. Thus, the investigation of brain waves may have a beneficial effect on the clinical treatment of individuals with dyslexia and can be utilized to better identify the language abilities of dyslexics.
ملخص الجهاز:
در برخی از مطالعات عصب شناختی که با استفاده از تصویربرداریهای fMRI٧، EEG٨ و PET٩ در رابطه با چگونگی عملکرد مغز کودکان مبتلا به نارساخوانی صورت گرفته ، نمونه هایی از عدم تقارن نواحی مختلف مغزی در حین اجرای تکالیف مختلف شناختی مرتبط با پردازش زبان در افراد مبتلا گزارش شده است ؛ برای مثال ، پوف و همکاران ١٠ (٢٠٠٠) اظهار داشتند که به طورکلی تشخیص درست کلمات هنگام خواندن با دو سیستم خلفی در نیمکرة چپ ١١ در ارتباط است : قسمت پسین ناحیۀ گیجگاهی- آهیانه ای ١٢ که یکی از وظایف آن تحلیل پردازش ها و ادغام مشخصه های نوشتاری، واج شناختی و بالطبع مشخصه های معنایی-واژگانی با یکدیگر است و قسمت پیشین ناحیۀ گیجگاهی-پس سری ١٣ که در تشخیص سریع کلمات نقش قابل توجهی ایفا می کند.
اگرچه در خصوص اختلال نارساخوانی تاکنون مطالعات عصب شناختی بسیاری با استفاده از روش های مختلـف تصـویربرداری مغز انجام شده ، الکتروفیزیولوژی چگونگی رشد و پردازش زبان در کودکان مبتلا کمتر مورد توجه قرار گرفته است .
درمجموع با توجه به کارایی روش الکتروآنسـفالوگرافی و اهمیـت عـدم تقـارن دامنۀ امواج مغزی در بروز اختلالات زبان شناختی در افراد مبتلا به نارساخوانی و معدودبودن مطالعاتی از ایـن دسـت در خصـوص چگونگی عملکرد مغز کودکان نارساخوان در کشور، پژوهش حاضر بـه دنبـال یـافتن پاسـخی بـرای ایـن سـؤال اسـت کـه چـه تفاوت هایی میان امواج مغزی افراد مبتلا به نارساخوانی و گروه عـادی در حالـت اسـتراحت وجـود دارد کـه مشخصـاً بـر نقـص مهارت های زبانی آن ها اثرگذار است .
Resting state EEG hemispheric power asymmetry in children with dyslexia.