ملخص الجهاز:
پسر گفت که اگر چراغ پشت سر به درد نمیخورد، چرا سفارش کردهاید که بعد از شما مدرسه بسازم؛ چرا خودتان این کار را نمیکنید؟ برگ عيشى به گور خويش فرستكس نيارد ز پس تو پيش فرست عباسقلی خان فرداى آن روز آمد و آن زمين را خريد و با مال پاك خود اين مدرسه را ساخت.
دربارۀ بیبازگشتبودن این سفر هم روایت داریم که وقتی جنازۀ برخی از افراد را از خانه بیرون میآورند و مردم مشغول تشییع جناره میشوند، مَلَکی سر راه این جنازه را میگیرد و سه جمله به این میّت میگوید: «تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِک فَلاَ تَرْجِعُ اِلَیهِ اَبَداً؛ تَذْهَبُ اِلَی سَفَرٍ بَعِیدٍ بِغَیرِ زادٍ؛ تَصیرُ اِلی بَیْتٍ اَهْوَل؛ یعنی ای میّت از خانه خود خارج شدی و دیگر مراجعه نمیکنی و در حال رفتن به سفر طولانی هستی و هیچ زاد و توشهای همراه نداری و به همین زودی وارد بر یک خانۀ هولناک میشوی!».
شما را به تقوا سفارش میکنم که زاد و توشه (سفر آخرت) است و هم پناهگاه (در برابر عذاب الهی)، زاد و توشهای که انسان را به مقصد میرساند، و پناهگاهی که او را (از خطرات) رهایی میبخشد.
و عمل [و كردار و گفتارت] را خالص گردان، كه حسابرس بیناست بینا!» همچنین فرمودند: «اِحْذَرْ قِلَّةَ الزَّادِ وَ أَكْثِرْ مِنَ الِاسْتِعْدَادِ لِرِحْلَتِكَ؛ بترس از كمى توشه و آمادگى خود را براى كوچكردن خود بسيار كن!» به همین مضمون و معنا در یکی از مناجاتهای حضرت نیز آمده: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّاد وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْد السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِد؛ آه توشهام و زاد و راحلهام برای سفر مرگ و آخرتم اندک است و سفری که میخواهم بروم طولانی است و راه این مسافرت بسیار وحشتناک است و جائی که میخواهم وارد بشوم، بسیار عظیم و بزرگ و مهم است».