خلاصة:
سعدی و مولوی دو شاعر بزرگ اثرگذار بر فرهنگ ایران و اسلامند. در مقام مقایسه میان آثار این دو شاعر بزرگ، به موارد بسیاری میتوان اشاره کرد، همچون تعداد واژگان بهکار رفته در دیوان این دو شاعر، ساختار داستانسرایی این دو شاعر، رعایت تعادل لفظ و معنا، چگونگی پرداخت موضوعات و استحکام بیانی و زبانی این دو شاعر، میزان مقبولیت شیوه بیان آنها در نزد عموم و بازتاب داستانها در نزد مردم و... که در ادامه مقاله به گونه مبسوطتری بدان پرداخته میشود.
ملخص الجهاز:
سعدی، مولوی، زبان، مثنوی، بوستان سعدی و مولوی دو شاعر بزرگ اثرگذار بر فرهنگ ایران و اسلامند.
مقایسه این دو مرد بزرگ کار بسیار دشواری است، اما به گمان من میتوان در شش مورد به این قیاس پرداخت؛ نخستین مورد مربوط به تعداد لغات موجود در مثنوی و کلیات سعدی است.
سعدی یکی از نادر گویندگان بزرگی است که در کلیات، الفاظ او با معانی او برابر است؛ زیادتر نیست، کمتر هم نیست، اما در مورد مثنوی بهتر است که نظر خاورشناس معروف را بگویم.
سست نظمی را حافظ در شعرش آورده است و گفته است: حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ؟, قبول خاطر و لطف سخن خدادادست (حافظ، 1369: 220) در اشعار سعدی اصلاً سست نظمی دیده نمیشود، اما در مثنوی تا دلت بخواهد میشود سست نظمی پیدا کرد؛ مثلاً یک داستان با این سطر شروع میشود: جغدها بر باز استم میکنند, پر و بالش بیگناهی میکنند...