خلاصة:
مدیریت میراث باستانشناختی، زمانی که محوطهها توسط عموم مورد بازدید قرار میگیرند با چالشهای اساسی مواجه میشود، اما همزمان بازدید یا گردشگری، درهای زیادی را به روی ما میگشاید. در این میان فرصتهای مغتنمی برای ارائه سرگذشت یک محوطه یا بنا برای عموم مردم ایجاد میشود، همچنین همکاری های باستانشناسان باعث میشود تا دربارٔه محوطه و جایگاه آن در تاریخ اطلعات بهتری به دست بیاوریم. تمرکز این نوشته بیشتر بر امکانپذیری، بهخصوص امکانپذیری مدیریت و توسعٔه پایدار در محوطههای میراث فرهنگی و استفاده از ظرفیت باستانشناسی در ارتقا و اعتلی این محوطهها است. بر کسی پوشیده نیست که محوطههای میراثی جاذبهها و ظرفیتهای بیشماری دارند اما چنانچه این ظرفیتهای بالقوه، به فعل تبدیل نشود، رفتهرفته از این ظرفیتها کاسته و حتی ممکن است بخش زیادی از آنها بهطور کامل از بین بروند و باستانشناسان نیز بهخوبی ١ میدانند که یک اثر، لیه یا بستر )context( تنها یک بار و برای مدتی محدود در دست است و در صورت از بین رفتن هرگز قابل بازیابی نیست. این دقیقا همان حساسیتی است که باستانشناس آشنا با رویکرد میراثی را در حوزه گردشگری متمایز میکند. در فرایند این نوشتار سعی شده تا برخی از مولفههای درونی و بیرونی موثر در توسعٔه پایدار یک محوطه بررسی و تدقیق شوند.