خلاصة:
سکولریسم در اصل یعنی »آنچه دینی نیست«. به معنی دیگر، جدا بودن جامعٔه دینی از جامعٔه سیاسی بهگونهای که دولت حق هی گونه اعمال قدرت در امور دینی نداشته باشد و امر شرع نیز نتواند در امور سیاسی مداخله کند. سکولرها معتقدند که برای تفسیر جهان نباید از زبان دینی استفاده کرد و تنها با زبان بشر میتوان جهان را کشف و تبیین نمود و علم و دانش بشر راهگشای جهان بهتر و زندگی نیکوتر است. مساله پژوهش حاضر این است که سکولریسم چیست، مواجهٔه جهان اسلم با آن چگونه بوده و اینکه برخورد با سکولریسم در افغانستان در چه سطح متصور است؟ نویسندگان با مطالعهای آثار و مقالت دربارٔه سکولریسم به این نتیجه رسیده است که سکولریسم اساسا پدیدٔه غربی است، زیرا از نظر زادگاه و از نظر محیط فرهنگی و انسانی و از حیث ١ برداشتهای سیاسی و اجتماعی و فکری و دینی از تمدن اروپایی سرچشمه گرفته است. همچنان، سکولریسم ناشی از نزاع میان کلیسا و جامعٔه اروپایی است و عالم اسلم با مسائل و مشکلتی که جوامع اروپایی با آن دست به گریبان بودهاند، مواجه نبوده است. سکولیسم امروزه در جامعٔه افغانستان یک خواست حد اقلی است، قدمت و بنیاد در جامعٔه ما ندارد. این »حد اقل« در دو لیه قابل مجزا است، اول: تحلیل. دوم: عوام. اینها تا اینکه سکولریسم را به جغرافیایی پیدایش آن مرتبط دانند، همهگیر و جهانشمول میدانند. شناختشان از سکولریسم تا اینکه مسئله وار و »پرابلمتیک« باشد، روایتگرایانه و خطی است.