خلاصة:
در پژوهش حاضر سخن از برپایی عدالت و برابری اجتماعی در جامعۀ استبدادی زمان قاجار است که به ادبیات مشروطه مشهور شده است. شاعران مشروطه، خواهان عدالت اجتماع ی، مشارکت سیاسی مردم در جامعه و توزیع قدرت برای رفع ظلم و ستم و کسب علم و دانش بودند. این شاعران و روشنفکران می خواستند، قدرت شاه را تعدیل و سبب افزایش قدرت مردم شوند، به آموزش افراد جامعه بالاخص زنان، به طور ویژه پرداخته شود، به اوضاع کارگران و قشر کمدرآمد جامعه توجه شود. در این زمان بود که شاعر انی مانند ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، ایرج میرزا، نسیم شمال و میرزادة عشقی نماد آرمان خواهی یک ملت شدند تا مردم ایران نیز مانند مردم کشورهای اروپایی دارای رفاه نسبی و پیشرفت باشند. هدف این پژوهش بررسی جنبه های مختلف پرداختن به عدالت در اشعار این شاعران است. روش کار در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیشترین بسامد در زمینۀ عدالت خواهی مربوط به نسیم شمال و کمترین آن مربوط به میرزادة عشقی است.