خلاصة:
انسان به مقتضای حب ذات و طبیعت خود دوستی همواره مایل است در قلوب دیگران نفوذ کند واین عوامل تا زمانی که منشاء رفتار ناپسند و مذموم نشود پسندیده است لیکن به سبب عواملی هم چون خود کم بینی، حسادت، گاهی از مسیر فطری و طبیعی خود خارج گردیده و عامل پیدایش رفتارهای چون تزویر، دورویی و نفاق می گردد در حالی که انسان اشرف مخلوقات و خلیفه الله بر روی زمین است و باید تجلی دهندۀ صفات او باشد. یکی از مهم ترین عرصه های تجلی این صفات در خانواده است چون اگر خانواده در مسیر درست قرار گیرد می تواند فرد را به عالی ترین مقامات انسانی برای رسیدن به کمال برساند.
این پژوهش به صورت نقلی، وحیانی و اطلاعات آن از راه کتاب خانه ای گرد آوری شده است تا بهتر بتواند راهکارهای برای درمان نفاق در خانواده ارائه دهد. این پژوهش در دو قسمت به ارئه مطالب پرداخته است در قسمت اول راهکارهای اعتقادی، اخلاقی هم چون خداشناسی، تکلیف شناسی و پیامد شناسی پرداخته است زیرا اگر شخص خودش را بشناسد تذکرا ت انسانی در دل او رسوخ میکند و بعد به تکالیف خود واقف می گردد و اگر از انجام تکالیف سر باز زند عواقب بدی در انتظار اوست و در قسمت راهکارهای رفتاری نفاق به مولفه های هم چون یاد خدا، حرکت بر اساس یک خط فکری، قصه گویی، تماشای فیلم های عبرت آمیز و شرکت در نماز جمعه و جماعت اشاره شده است.
ملخص الجهاز:
در جواب میتوان گفت که خداوند انسان را دارای عقل و شعور آفریده و از طرفی او را تامالاختیار خلق کرده تا با راهنمایی حق بتواند راه و مسیر هدایت را پیدا کند و اگر با اختیاری که دارد از راه حق منحرف شود ایرادی بر خالق نیست زیرا انسال ظرفیت بالقوه و استعداد پذیرش نامحدود را دارد یکی از آن ظرفیتها ، خلیفه بودن است که خود این خلیفه بودن امانتی الهی است و هر امانتی اقتضای پذیرش مسئولیتی را دارد و بدون انجام تکلیف خلیفه بودن بی معناست(همان،34-39) حال انسانی که اینقدر خدا برایش ارزش قائل شده و او را برتر از سایر مخلوقات قرار داده است باید بکوشد تا به وظایفش آگاهی یابد و از وضع موجود خود را به وضع مطلوب بکشاند که این وضع مطلوب از رهگذر خودشناسی در حیطۀ نفاق می تواند فرد را به جایی برساند که مصداق این آیه قرآن باشد«اى کسانى که ایمان آوردهاید!