خلاصة:
معنیشناسی مفهومی نظریّهای در دانش معنیشناسی است که بیشتر، معانی و مفاهیم واحدهای واژگانی زبان را بررسیمیکند. بنیادهای نظریّۀ معنیشناسی مفهومی و چگونگی بهرهگیریِ کاربردیاز آن نیازمند پژوهشهای نوینی است. بررسی مفاهیم واژهها برپایۀ مؤلّفههای معناییِ برآمده از آنها را در معنیشناسی مفهومی تحلیل مؤلّفهای میگویند.مفهوم هنر از بنیادیترین مفاهیم فلسفی در گذار زمان بوده و موضوعدانش زیباییشناسی است. مطالعۀ مفهوم هنر در زبان فارسی نیز برآمده از گفتمان جهانی هنر بوده و مفهوم هنر در زبان و ادبیّات فارسی چنانکه باید، بررسینشدهاست. در اینپژوهش مفهوم هنر در سرودههای شاعران سبک خراسانی بارویکرد تحلیل مؤلّفهای بازنمودهشدهاست. پس از نشاندادن روابط مفهومی تنیدهشده میان واژۀ هنر و بافت گستردهتر اشعار، همۀ مؤلّفههای معناییِ برآمده از مفهوم هنر تبیین و دستهبندیشدهاست. بادستهبندیاینمؤلّفههای معنایی درسطح معنایی کلانتر، دوازدهحوزۀ معنایی برای مفهوم هنر در متون منظوم سبک خراسانی نمایانشدهاست. حوزههای معنایی مدح، زیباییشناسی، جنگ، زبان ادبی، صناعت، حکمت عملی، جانور-شناسی، اخلاق و خُلقوخوی، دین، نقد اجتماعی، نقد ادبی و عشق بهترتیبِ فراوانیِ مؤلّفههایِ زیرشمول آنها، حوزههایی هستند که در متون منظوم سبک خراسانی برای مفهوم هنرشناساندهشدهاند. تدقیق در اینحوزههای معنایی و سازههای معنایی آنها نشانمیدهد که نسبتهای معناداری میان حوزههای معنایی مفهوم هنر در نظم سبک خراسانی و ویژگیهای سبکی مسلّط بر سرودههای سبک خراسانی دیدهمیشود. همچنین بابررسی این حوزهها و مؤلّفههای معنایی برسازندۀ آنها دانستهمیشود که برخلاف پیشفرضها، مفهوم هنر در سرودههای شاعران سبک خراسانی مفهومی پویا، با دلالتهای متنوّع و گاهی متفاوت بوده و چکیدهای از مفاهیم هنر در تاریخ زیباییشناسی در متون منظوم سبک خراسانی فرونشستهاست.
Studying the concept of art in persian language is taken from universal discourse of art and its concept in persian language and literature, as it should be, not reviewed. In this research the concept of art in the poems of Khorasani style with the componential analysis approach has been demonstrated. After illustrating conceptual relations woven between the word art and wider context of poems, all of the semantic components of the concept of art have been justified and classified. With classifying these semantic components in a larger semantic level, twelve semantic fields have appeared for the concept of art in the poetry of Khorasani style. These fields in order of frequency of their subordinate components are: eulogy, aesthetics, war, literary language, craft, practical wisdom, zoology, ethics and habits, religion, social criticism, literary criticism and love. Paying attention to these semantic fields and their semantic components approves that significant relations are seen between semantic fields of the concept of art in the poetry of Khorasani style and dominant stylistic features of that style. Also with surveying these fields and their constituent semantic components understood, on the contrary of presuppositions, the concept of art in the poems of Khorasani style has been dynamic concept with diverse and sometimes different significations and a summary of the concepts of art in the history of aesthetics is settled in the poetic texts of the Khorasani style.